تقدیر موزون الهی در اشیاء
خُب، در این چند دقیقه میخواستم چند آیه بگویم، تا برای جلسهی بعد به ذهنتان بسپارید.
اگر «وزن» بهمعنای ثقل یا تقدیر باشد، یک چیز است. اگر اصل معنای «وزن» این باشد که یک حرکتی به اعتدال برسد، در مسیر حرکت به تعادل میرسد، مثل ترازو که مدام بالا و پایین میرود تا زمانیکه میگویید حالا برابر شد، مدام باید از این بردارید، گندم را بریزید تا ترازویی که در حال حرکت بود، برابر هم شوند و بایستد، اگر اینطور معنا کردیم، «من کل شیء موزون» دیگر معنای راحتی دارد. «من کل شیء» سرا و پا نظم، وزانت، اعتدال که درهمریختگی در آن نیست. همه چیز آن، حساب شده است. حسابشده بهمعنای تقدیر است. نه به این معنا که اندازهگیری کنیم. یعنی تقدیری هست قبل الوضع و تقدیری هست بعد الوضع. اول خدای متعال تقدیر میکند و همهی اینها را در مسیر خودشان به اعتدال میرساند، شما کاری که خداوند متعال انجام داده است را محاسبه میکنید؛ تقدیر بهمعنای اندازهگیری ما. نه تقدیر فاعلی که مبدأ تقدیر باشد.
بدون نظر