رفتن به محتوای اصلی

مسبوقیت ذات الهی نسبت به تجرد عقلی، تجرد مثالی و عالم ماده

در این خطبه شریفه، به صفحهی هفتادم رسیده بودیم. در دنبالهی عبارت، حضرت علیه السلام فرمودند:

«ليس بجنس فتعادله الأجناس ، ولا بشبح فتضارعه الأشباح ، ولا كالأشياء فتقع عليه الصفات»[1].  

«ليس بجنس فتعادله الأجناس»؛ فتعادلُه یا فتعادلَه. «و لا بشبح فتضارعه الأشباح»؛ تضارعُه یا تضارعَه. «و لا كالأشياء فتقع عليه الصفات». ملاحظه می‌کنید این هم از جملات سهگانه است. حضرت علیه السلام، از ابتدای خطبه، سه تا سه تا، بیاناتی داشته‌اند. این هم آخری است. فقرهی بعدی، چهارتایی می‌شود.

خدای متعال جنس نیست تا جنس‌های دیگر معادل و عدل او شوند. خدای متعال شبح هم نیست تا اشباح شبیه او شوند. مضارعة، همان مشابهت است. خداوند متعال، مثل اشیاء نیست تا صفات بر او واقع شود. همهی خطبه‌ها، خصوصیات منحصر به فرد یا مشترکی دارد. این خطبه، میان همهی خطبه‌های دیگر …؛ کسی که کلاس رفته است و کلاس منطق، حکمت و کلام را خوانده است، وقتی این عبارات را می‌بیند، ناخودآگاه، آن مطالب کلاسی، در ذهنش تداعی می‌شود. هم خود ریخت معانی و هم واژه‌ها؛ این خودش از عجایب این خطبه است. مدتها در ذهن بنده بود و با عنایت خاصی بر می‌گشتم و عبارات را نگاه می‌کردم. الآن در اینجا جنس، شبح و شیء، داریم. یا حضرت علیه السلام، در چند سطر بعدی می‌فرمایند: «مستشهد بكلية الأجناس على ربوبيته».

در اینجا، «جنس» یک معنای لغوی ای دارد. واژه‌هایی که حضرت علیه السلام، در اینجا به کار برده‌اند، «جنس»، «معادله و عِدل»، «شبح»، «مضارعه» و «وقوع» است. حضرت علیه السلام، سه مطلب را فرموده‌اند و در عبارت ردیف شده است. ولی سه مطلب منفرد است. مثل سه کپسولی که کنار هم قرار می‌گیرند. ربطی به هم ندارند. اندرون هر کدام یک چیزی است که کنار هم گذاشته‌ایم. مثل قفسههایی که برای کتاب است. کتاب‌ها به هم ربطی ندارد، یکی از آن‌ها مربوط به این علم است و در قفسه کنار هم می‌گذاریم. در خطبه هم، مانعی ندارد. محال نیست که مطالب معرفتی منفرد را کنار هم بگوییم.

اما آیا در این عبارت به این صورت است؟ یعنی ما سه چیز داریم؛ یکی جنس است؛ خدای متعال جنس نیست. یکی شبح است؛ خدای متعال شبح نیست. یکی هم اشیاء است که خداوند متعال شیء نیست. یعنی در سه عبارت، سه مطلب بیان شده است. به این صورت است؟ یا خیر، این سه مطلب در عبارت، کمال ارتباط را دارند؟ کمال ارتباط را دارند که حضرت علیه السلام دارند از چیزی که در تکوین هست، سخن می‌گویند؟


[1]. شیخ صدوق، التّوحيد، ج 1، ص ۷۰.