سه عالم تجرد عقلی، تجرد مثالی و ماده
خُب، اگر برگردیم و حرفهایی که متفکرین زدهاند را ببینیم، چه بسا خیلی از آنها از همین بیانات گرفتهاند و تدوین کردهاند. در کتابهای درسی، ثنائی و ثلاثی هستند. در کتابهای حکمت و کلام به این صورت هستند. مثلاً میگویند مادی و مجرد. متکلمین میگویند: «لامجرد سوی اللّه» و همهی مخلوقات هم مادی هستند. این یک مبنا است. حکمای مشاء، میگویند: مجرد داریم و مادی. مادی برای عالم ماده است. مجرد هم یکی خدای متعال است و مجردات دیگر هم هستند. این هم مبنای معروفی است که مشاء دارند.
آنچه که از زمان حکمت اشراق شروع شد و تا به حال هم شما همین را در کلاس میبینید؛ جا گرفته است. میگویند طبقات عالم ثلاثی است. سهگانه است: عالم تجرد تام، عالم مادیت تام، عالم برزخ. عالم مثال، عالم عقل و عالم ملک و ماده. خیلی از اینها بحث شده است. کتابها و رسالهها نوشته شده است. عالم عقل، عالم تجرد تام است؛ کلیات محضه، کلی سعی، مجرداتی که محیط بر زمان و مکان هستند. از ماده و آثار ماده تجرد دارند. اگر یادتان باشد، اصطلاحات کلاسیک آن، همین است. تجرد تام، مجرد از ماده و آثارش است. مادی چیست؟ مغمر در خود ماده و آثار ماده است. صور نوعیه منطبعه هستند. بین این دو چیست؟ تجرد برزخی است. عالم مثال است. عالم مثال، مجرد از ماده است اما نه از آثار ماده. یعنی مجرد از آثار ماده نیست، آثار و خواص ماده را دارد، اما خود ماده را ندارد. خواص آثار چیست؟ شکل، رنگ و … . وقتی شما وارد عالم مثال میشوید، میبینید میوه رنگ دارند. شکل دارد. طعم دارد، اما باز مادی نیست. مادی نیست، یعنی اگر بماند فاسد نمیشود. در دل آن، امکان استعدادی فعال نیست. ماده، هیولا است؛ صورتی که منطبع در هیولا است، در دلش امکان استعدادی است. قابلیت دارد بپوسد. اما یک سیب زیبایی که در قوهی خیالتان تصور میکنید، اگر فردا دوباره همین را بیاورید، کهنه نشده است. لازم نبوده که سیب در ذهنتان را در یخچال بگذارید تا کهنه نشود. چون صورت خیالی است؛ تجرد برزخی دارد. تجرد برزخی او مانع از این است که هیولا داشته باشد و تصرم و زمان در آن دخالت کند و بگوییم از دیروز تا امروز کهنه شده است. کهنه نشده است. این تجرد برزخی و مثالی است. مجرد از ماده است؛ مجرد از امکان استعدادی و حرکت جوهری است. ولی مجرد از خواص و آثار ماده نیست. رنگ و شکل دارد.
بدون نظر