جستجوی پیشرفته
نتایج جستجو
نتایج یافت شده 2557
معیار پذیرش شهادتین ظاهری کفار
شاگرد: منافاتی ندارد بهصورت طولی همین شهادت به همین صورت هم پذیرفته نشود. استاد: شهادت صوری؟ شاگرد: بله؛ شهادت ظاهری پذیرفته نشود. مثل قضیهی یهود که میفرماید: «وَقَالَت طَّائِفَة مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِي أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَ...
عدم همراهی با طرفین، شیوهی تعامل امام علی(علیهالسلام) با قتل عثمان
شاگرد: شاید از همین باب دیدهاند. چون وقتی شما پیشفرض میگیرید که منافق است، گویا طوری است که بعداً میخواهد ضربه بزند. استاد: ابوسفیان چه کار کرد؟ حاج آقا مکرر میفرمودند. گفت: اینجا کسی نیست؟ معروف است. گفت: «معشر بنیامیة، تلقفوها تلقف الکرة»[1]؛ بعد ا...
عدم اقامه نماز بر رسول اللّه توسط ابوبکر، شاهدی بر اجماعی نبودن خلافت او
من میخواستم مطالب دیگری بگویم، چیزهای دیگری آمد. منظور من این کلمه بود: حضرت در روز هفتم بعد از شهادت پیامبر خدا، این میخ را میکوبند که نظم اسلام به شهادتین است. دیگر ایمان بالمعنی الاخص، «فما بلغت رسالته»، فعلاً به باطن کار میرود. این فتنه است. شاگرد: ر...
«شهادتان ترفعان القول»، قول بهمعنای اعتقاد و گفتار
«شهادتان ترفعان القول»؛ قول بهمعنای گفتن است. اما کاربرد بسیار وسیعی در اعتقاد دارد. لذا میگویند «قاله» با «قال به» دو کاربرد دارد. «قاله» یعنی گفت. اما «قال به» یعنی «اعتقده». اگر شما قول دیگری را لا عن اعتقادٍ بگویید، نمیگویند «قلت به». «قلت به» یعنی اع...
مادهی «ضعف»، مادهای دارای معانی ضد: ازدیاد و ضعف
ظاهراً در جلسهی قبل این را گفتم که کلمهی «ضعف» یکی از موارد بسیار پر فایده در فقه اللغة است. چرا؟؛ بهخاطر اینکه طرفین معنای آن کاربرد زیادی دارد: یکی «ضِعف» است که بهمعنای چند برابر شدن است. یکی «ضَعف» است که بهمعنای فتور و کم شدن است. کاربرد هر دوی آن...
وجود دو اصل در مادهی «ضعف» در مقاییس
فرمایش ایشان این است: خوب دقت کنید. مادهی «ضَعف» را ابتدا از مقاییس نقل میکنند، بعد خودشان آن را به یک معنا بر میگردانند. میگویند مقاییس در مادهی ضعف گفته است: «ضعف، اصلان متباینان». ابنفارس متخصص کار اشتقاق کبیر است. اشتقاق کبیر بهمعنای اول. کبیر و ا...
وجود دو اصل در مادهی «ضعف» در التحقیق
میدانید که سبک مرحوم آقای مصطفوی در التحقیق این است که یک مادهی لغوی را به یک معنا بر میگردانند. کتابی است که برای خودشان زحمت کشیدهاند. از اول تا آخر کتاب من یک مورد پیدا نکردهام که از این مبنا دست برداشته باشند. در مقدمه هم این را گفتهاند، در این محک...
فطرت بشر در به کارگیری كلمات ثنایی
دیدید که در مقاییس ایشان دو تا گرفتند. سایر موارد را هم در جلسهی قبل گفتم. لغت مهمی است. چیزی که می خواهم به عنوان احتمال مطرح کنم و روی آن فکر کنید، این است: لغت یک فن بسیار لطیف، شریف، پر فایده و در عین حال غامض است؛ فقه اللغه. این فقه اللغهی عربی را وقت...
الف) اشتراک حرف دوم و حرف اول کلمات ثنایی و ادغام آنها و تشکیل کلمات ثلاثی
این فعلهای ثلاثی به چه صورت پدید آمدهاند؟ محتملاتی هست. یک محتمل این است که دو فعل بوده و در استعمالات اتفاقا حرف دوم اولی، با حرف اول دومی یکی بوده است. مثلا «کف» و «فر». میخواسته بگوید: «کف» و «فر»؛ به این معنا که جلوی خودش را گرفت و بعد هم فرار کرد و ر...
ب) اشتراک حرف دوم کلمات ثنایی و ادغام آنها و تشکیل کلمات ثلاثی
اصل قاعده را خیلی وقت قبل در ذهنم آمده است. شاید بیش از بیست سال است که این قاعده در ذهنم آمده است. انواع چیزهایی که در بستر زبان می توانسته واژههای بعدی را سامان بدهد. یکی از قواعد این است که دو فعل میخواهد پشت سر هم بیاید و با معنای آنها کار دارد. حرف د...
تطبیق هر دو قاعده در مادهی «ضعف» و کشف دلیل متضاد بودن دو معنای آن
آیا این احتمال در مادهی «ضعف» می آید یا خیر؟ کلمهی «ضَعف»، «ضع» و «عف» است، و یکی دیگر «ضف» و «عف» است. در این ماده هر دو قاعده اعمال شده است، حالا که به دست ما رسیده، میگوییم چرا دو تا است؟! «ضع» و «عف» به چه معنا است؟ «عف» به معنای چیست؟ در التحقیق نگاه...
ازدیاد و قلت، دو معنای ضد در ماده «عفو»
شاگرد: چطور این دو معنای متضاد در عفو جمع شده است؟ استاد: این در ذهن من بوده است. شاگرد: در این صورت مشکل حل نمیشود و مشکل روی عفو میآید. استاد: مشکلی نمیآید. الآن این حل شد. اما اینکه «عف» چرا به این صورت است، سؤال دوم است. نه اشکالی بر اول. شما می...
معنای عفتورزی و طلب نکاح در آیهی «و لیستعفف الذین لایجدون نکاحا»
استاد: من این حدیث را میگویم خودتان مراجعه کنید. مجمع البحرین در ذیل مادهی «عفف» آورده است. ایشان میفرمایند: «(عفف) قوله تعالى و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا [24/ 33] أي إن كان الفقير يخاف زيادة الفقر بالنكاح فليجتهد في قمع الشهوة و طلب العفة بالرياض...
شیوهی جامعگیری از کلمات در فقه اللغة
شاگرد: سؤال بنده دربارهی ریشهی «ضعف»، این بود که دو معنای متضاد دارد. با آن دو قاعده توانستیم آنها را حل کنیم. این حل شدن زمانی است که تضاد در «عف» هم حل شده باشد. استاد: خیر؛ خود «عفّ» ثنایی است. فرق میکند. «عف» چرا ضدین است؟ ترکیبی است که خودش بسیط اس...
هوش ضعیف رفتارمحور و هوش قوی پایهمحور و اشراقمحور
جلسه قبل بعد از مباحثه چند امر مطرح شد که آقایان افاده فرمودند و مطالب نسبتاً خوبی هم بود که هر آنچه را که یادداشت کردهام، بهصورت فهرستوار عرض میکنم. یکی از فرمایشات این بود: گفتند تقسیمی که تو کردی، از نظر فقهی هم آیا ثمره دارد یا نه؟ عرض کردم که ظاهرا...
امکان تحقق هوش پایهمحور در ماشین
پس ما یک هوشی داریم که اشراقمحور است، که آن اصلاً برای سنخ روح انسانی است و برای خودش هم دم و دستگاهی دارد. برخی مقدمات آن را بعداً عرض میکنم. ولی یک هوش داریم که پایهمحور است، یعنی محل ظهورش در این مزاج بدنی است که خدای متعال برای تعلق روح خلق فرموده اس...
برخی خطابات شرعیه به هوش اشراقمحور
علی ای حال این تقسیمبندی فایده دارد یا ندارد؟ من عرض کردم فایده دارد و با پیشرفت هوش مصنوعی، مسائل فقهی متعددی پیش میآید. مثلاً آیا یک ربات میتواند از طرف کسی در حج نائب شود؟ جلسه قبل عرض کردم. اگر بگوییم نه، چون نیابت در حج چیزی بیش از هوش پایهمحور میخ...
امکان صحت انشاء عقود و حلیت ذبیحه در هوش پایهمحور
اما اگر بگویند وقتی شخص میخواهد معاملهای را انجام بدهد، باید قصد انشاء عقد بیع کند. حالا این هوش پایهمحور میتواند قصد انشاء بیع کند یا نه؟ اینجا مثل نیابت حج، خیلی روشن نیست. چون قصدی که در انشاء بیع مقصود شارع است، آن قصد اشراقمحور نیست، بلکه ملاحظات ن...
کرسی ظهور طبایع و تسمیه «هوش پایهمحور»
شاگرد: وجه تسمیه پایهمحور چیست؟ استاد: منظورم از پایه، آن کرسیای است که برای آن مثالی که زیاد عرض کرده بودم این بود: چیزی که در نوع بشر کسی تردید ندارد که جسمی فیزیکی و خارجی است و خواصی دارد، آب است و اگر بگویند آب را قبول نداریم که دیگر نمیشود؛ «وَجَعَ...
بررسی ادعای انصراف ادله شرعی از غیر انسان
شاگرد٢: بسیاری از این ادلهای که فرمودید از غیر انسان، انصراف دارد. یعنی ظاهراً منحصر در انسان است. دیگر نوبت به این نمیرسد که بگوییم ماشین و ربات هوش دارند یا ندارد. و بر فرض هم اگر هوش داشته باشند ادله منصرف از غیر انسان است. استاد: انصراف در چه جایی مان...