روایت دوم ابی الجارود؛ «الفطر يوم يفطر الناس، والأضحى يوم يضحي الناس، والصوم يوم يصوم الناس»
(35:15)
خب عرض کردم دو حدیث در تهذیب هست. ابوالجارود در هر دو روایت تهذیب هست. یکی همین روایت پنجم است که الآن خواندم. در نقل محمد بن سنان از ابی الجارود دو نکته کلاسیک در سند حدیث بود. یکی هم خود ابوالجارود بود. یک حدیث دیگر از ابی الجارود هست. در «ابواب ما یمسک عنه الصائم وقت الامساک»، باب پنجاه و هفت؛ «باب جواز الافطار للتقية والخوف من القتل ونحوه ويجب القضاء»، حدیث هفتم.
وعنه، عن العباس، عن عبد الله بن المغيرة، عن أبي الجارود قال: سألت أبا جعفر عليه السلام إنا شككنا سنة في عام من تلك الأعوام في الأضحى، فلما دخلت على أبي جعفر عليه السلام وكان بعض أصحابنا يضحي، فقال: الفطر يوم يفطر الناس، والأضحى يوم يضحي الناس، والصوم يوم يصوم الناس[1]
«وعنه»؛ یعنی جناب شیخ در تهذیب از محمد بن علی بن محبوب، «عن العباس»؛ عباس بن معروف، «عن عبد الله بن المغيرة، عن أبي الجارود»؛ تفاوتی که این سند با سند قبلی دارد این است که آن سند دو تیک کلاسیک داشت. اما در این سند، غیر از خود ابی الجارود سند عالی است. یعنی در اعلی درجه است. همه خوب هستند. اتفاقا یکی از مطالبی که برای تأیید ابی الجارود میگویند، این است که این اجلاء ثقات از ابی الجارود نقل کردهاند. خود آقای خوئی هم که توثیق او را ترجیح میدهند، میگویند نه بهخاطر نقل اجلاء است، نه بهخاطر این است که صاحب اصل بوده، بلکه بهخاطر این است که در سند کامل الزیارات قراردارد. بهخاطر این است که در کتاب تفسیر علی بن ابراهیم آمده است. در تفسیر علی بن ابراهیم بیش از دویست و پنجاه حدیث از ابی الجارود نقل کرده است. کتاب تفسیر مفصلی دارد. بنابراین غیر از ابی الجارود سند خوب است.
«قال: سألت أبا جعفر عليه السلام إنا شككنا سنة في عام من تلك الأعوام في الأضحى»؛ عید قربان بود، شک کردیم که عید قربان چه روزی است. «فلما دخلت على أبي جعفر عليه السلام وكان بعض أصحابنا يضحي»؛ از تعبیر «کان بعض اصحابنا» معلوم میشود که این بعض، شذوذ رفتار کرده بودند. روایت این جور ایهام دارد. دیدید جدا میافتند! حضرت فرمودند: «فقال: الفطر يوم يفطر الناس، والأضحى يوم يضحي الناس، والصوم يوم يصوم الناس»؛ این هم روایتی از ابوالجارود است. خیلی موافق روایت پنجمی است که الآن خواندیم. همچنین با روایت دیروز.
[1] وسائل الشيعة - ط الإسلامية نویسنده : الشيخ حرّ العاملي جلد : ۷ صفحه : ۹۵
بدون نظر