«تلائم فی الحسن و کلها حق و صواب» پاسخی فعال به روایت «انما الاختلاف یجی من قبل الرواة»
روایت دیگر؛ در کافی شریف بود: «انما القرآن واحد نزل من عند واحد، انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة». همراه این باید چه چیزی به ذهنتان بیاید؟ «انما الاختلاف یجی من قبل الرواة» دیگر روشنتر از این میخواهید؟
شاگرد: اینکه مصحف را مینوشتند و همینطور میخواندند.
استاد: نه، آن در کافی شریف نیست. این روایت از امام باقر علیهالسلام است، آن روایت در کتاب سیاری از امام صادق علیهالسلام است. آن را بهعنوان شاهد آوردم. در خود این روایت چه بگوییم؟ یعنی چیزی بگوییم که خدشه نکنند. وقتی مراجعه میکنند قانع شوند. این چیزی که الآن گفتم را ببینید؛ وقتی مراجعه میکنید میبینید نزد اهل سنت واضح و آشکار است که فتوای ابوحنیفه به فارسی خواندن بوده. حالا چه کارش میکنند؟! عبارت علامه حلی، عبارت سفیان بن عیینه، عبارت قرطبی که از علمائی که معاصر شیخ الطائفه بودند نقل کرد و گفت «کثیر من علمائنا» میگویند تمام این قرائات سبع حرف واحد است. هر کدام از این قراء مختارهای متعددی داشتند. قرطبی مگر این را نگفت؟! گفت شش تای آنها کجا است؟ گفت کثیری از علماء ما میگویند آن شش تا همان هایی بوده که مجاز بودند موسع بخوانند. این قرائات که از سبعة احرف نیست. قرطبی را ببینید! با اینکه میگوید اینها قرائت هستند، ولی میگوید حرف واحداند. به این روشنی و صریح در مقدمه تفسیر میگوید.
خُب حالا «انما الاختلاف یجی من قبل الرواة» را چه بگوییم؟
شاگرد: سخن علامه مجلسی که میگوید امام علیهالسلام کثیرا «ملک» و «مالک» میخواند. اگر از روایت است چطور میشود که امام هم این را بخواند و هم آن را بخواند؟
استاد: ببینید اینجا باز محملش هست. قبول دارم؛ همه روایات داشتند. هر کدامش هم در یک جایی بود. خُب در اینجا میگویند شاید تقیه بوده، شرائط را نمیدانیم. میخواهم یک چیزی باشد که وقتی کسی مراجعه میکند، امر به نحو واضح روشن شود. آن چه که من عرض کرده بودم این بود؛ در «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» چه چیزی به ذهنمان بیاید؟ جلوتر عرض کرده بودم تا این حدیث خوانده میشود این مقابله به ذهنتان بیاید…؛ عرض کردم روایت «ان القرآن واحد نزل من عند واحد انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» روشن است که دارد این اختلاف را مذمت میکند. پس اختلافی مذموم است. کنارش این را بیاورید: وقتی شیخ طوسی میخواهند تعدد قرائت را بگویند میگویند «تلائم فی الحسن»؛ یعنی قرائات اختلاف دارند اما قرائت ممدوح است؛ «کلها حق و کلها صواب». پس معلوم میشود آن چه که روایت میگوید اختلاف مذموم است، غیر از تعدد قرائاتی است که شیخ الطائفه تصریح میکنند به «تلائم فی الحسن»، به اینکه ممدوح است، و «کلها حق و کلها صواب».
الآن چیزی را جلوی شخص میگذارد که باید ببیند چه کارش کند. تصریح شیخ به اختلاف وجوه قرائات و «ما تلائم فی الحسن». یعنی در زیبایی به هم کمک میکنند. اما روایت میگوید «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» یعنی بد است. چون روات اشتباه کردهاند. خُب کسی هم که بعداً کار کند و جلو برود کامل تفاوت قرائات سبع و روایات متواتره را با «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» میفهمد. شاهدش در کتاب سیاری بود؛ حضرت فرمودند چرا اختلاف روات پیش آمده؟ چون قرآن اعراب نداشت و همینطور میخواندند و مینوشتند و نقاشی میکردند و میرفتند. بعداً طبق آن چه دیده بودند و نوشته بودند میخواندند.
شاگرد: «كان مكتوبا في الجريد والأدم»
استاد: بله، خُب پس این روشن شد که «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» یعنی روات بالوجادة. راویهایی که از روی مصحف نوشته بودند و بعد غلط میخواندند. الآن دیگر اینها نیست. این غیر از قرائتی است که متواتر است. مکرر عرض کردم صاحب جواهر میگویند قطع داریم از اجتهاد قراء است. بالاترین مصداقی که میتوانیم ظهور در اجتهاد قاری است و هر کسی ببیند فوری میگوید اجتهاد راوی است، کجا است؟ «انّ هذین لساحران» است که قرائت ابو عمرو بصری از قراء سبعه است. روشنتر از این برای مورد اجتهاد هست؟! گفته «انّ هذین» و اجتهاد کرده و تمام! مرحوم طبرسی در مقابل زجاج چه فرمودند؟ زجاج گفت آقای ابوعمرو بصری چرا خلاف مصحف خواندهای؟! ایشان فرمودند اجل است از اینکه تا از اساتیدش نشنیده بخواند. دفاع این مفسر بزرگ –آن هم شیعی- را ببینید! از یکی از قراء سبعه در اینکه دست در جیبش کند و قرآن را تغییر بدهد و بخواند «انّ هذین»؟! فرمودند اصلاً از این حرفها نزن. ببینید این سبک علماء بزرگ است. آن هم سبک شیخ بود.
خود مرحوم طبرسی همینجا دارند؛ من که از شیخ اسم میبرم، مرحوم طبرسی هم دارند. چون شیخ فرمودهاند من دیگر طبرسی را نمیگویم. و الا همینجا در مجمع البیان دارند که «تلائم فی الحسن»؛ یعنی تعدد قرائات همه در زیبایی و خوبی تلائم دارند. و لذا تناقض و اختلاف نیست.
از همینجا میفهمیم آن چه که در «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» آمده اختلاف مذموم است. شیخ الطائفه تعدد قرائتی که کتب تفسیری از آن پر شده را میگویند ممدوح است، حسن است. لذا میفهمیم که دو تا است. نمیخواهم بیشتر بگویم؛ همین. حالا چطور دو تا است؟ خود طرف میرود و بعد میفهمد. ولی این جور نباشد که بگویند «انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة» و بحث تمام شود. اینطور نیست که تمام شود.
بدون نظر