قول اهل سنت در تفاوت مصحف ابوبکر و عمر با مصحف عثمان
شاگرد٢: از نظر زمانی همه این ناسخ ها قبل از قراء بودهاند؟
استاد: بله، در سال بیست و هفت یا بیست و هشت نوشته شد.
شاگرد٢: یعنی قبل از نسخ ناسخ ها ما هیچ قرائتی نداشتیم؟
استاد: قرائات سینه به سینه بود. حافظ بودند.
شاگرد٢: منظورم این است که هنوز تعدد نبوده؟
استاد: بود. صاحب جواهر از مسالک نقل کردند که از زمان رسول الله صلی الله علیه و آله تعدد بوده.
شاگرد٢: سؤال من این است که اگر ناسخ این کار را نمی کرد؛ مثلاً «ملک» را «مالک» مینوشت، در اینجا استاد قرائت به شاگردش چطور میخواست بگوید؟ الآن ما میگوییم او به این صورت نوشت تا آنها بتوانند همه وجوه را در نظر بگیرند، اما اگر به این صورت نمی نوشت آنها در زمان یاد دادن چه کار میکردند؟
استاد: ببینید آن چه که اساس اقراء بود، تلاوت بود.«بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ[1]». یعنی «من حفظ القرآن»؛ حفاظ از استاد و از شخصی که اقراء کرده بود، الفاظ آیه را حافظ بودند .
شاگرد٢: ولو آن چیزی که حفظ کرده در کتاب نیست، چیز دیگری است.
استاد: مهم ترش آنی است که اهلسنت میگویند؛ وقتی به نوشتن شروع کردند به این دلیل بود که در یک درگیری پانصد نفر از حفاظ کشته شدند. میگفتند اگر این حفاظ از بین برود، قرآن محو میشود، لذا گفتند که مکتوب کنیم تا محفوظ بماند. یعنی در بین صدر اول اسلام اساس قرآن به حفظ ها بود. «لا یغسله الماء».
شاگرد٢: این حفظ ها با نسخ ناسخ ها برابری داشته یا نداشته؟ اگر برابری نداشت میگفتند آن چه که در سینهها هست معتبر است؟
استاد: یکی از مطالبی که میگویند این است؛ من قبلاً هم عرض کردم در همه اینها سؤال و اشکال هست، ولی الآن حرفها را میگویم. میگویند عمر و ابوبکر که قرآن را جمع کردند، سعیشان بر این بود که سبعة احرف را بیاورند. در زمان عثمان چون اختلاف شد و «یکفّر الناس بعضهم بعضاً» شد، عثمان کاری کرد که این سبعة احرف مصحف عمر را بازتاب نداد. به ناسخ گفت طوری بنویس تا این اختلافها پیش نیاید. ولی تا ممکن است قرائات از بین نرود. طبری این را توجیه میکند، با حرفهایی که قبلاً گفته شد. بنابراین برای اینکه اختلاف نشود سبعة احرف مصحف ابوبکر و عمر را برداشت، درعینحال برای اینکه کل قرائات از بین نرود، به ناسخ دستور داد که به این صورت بنویس؛ یعنی تا ممکن است آن چه که از قرائات مقرین و صحابه در سینههای آنها هست محفوظ بماند. آن وقت بههمیننحو منتقل شد و تا زمان قراء سبعه آمد. همه قراء سبعه در قرن دوم بودند. توسط صحابه و تابعین به قراء سبعه منتقل شد.
[1]العنكبوت : ۴۹
بدون نظر