رفتن به محتوای اصلی

وجود خطی دیگر غیر از خط مصحف عثمان در همان زمان کتابت مصحف

حالا به این طرف بیایید؛ نکته‌ای که امروز می‌خواهم عرض کنم؛ در رسم المصحف اختلافی هست. اگر شما کتاب را نگاه کنید، همین‌طور می‌آیند و بعداً هم به حدیث مالک تمسک می‌کنند. مدعای آقایان این است: می‌گویند رسم المصحفی که بود و ناسخ عثمان نوشته بود، همین‌طور نوشتن تا زمان مالک رایج بود. یعنی حتی اگر شما برای خودتان نامه هم می‌نوشتید و حدیث هم می‌نوشتید، مانند مصحف می‌نوشتید. «الصلاه» را با الف نمی نوشتید. با واو می‌نوشتید. بعد می‌گویند از اینجا می‌گوییم که مالک گفته «اکتبوا علی الکتبة الاولی»؛ یعنی خط جدید در آمده و مالک گفته که با این خط جدید ننویسید. پس معلوم می‌شود که قبلاً یک خط بیشتر نبوده و‌ آن هم خط مصحف بود. درحالی‌که در زمان مالک، خلیل بن احمد علم عروض را پایه ریزی کرد. خودتان در همین کتاب[۱] می‌گویید یکی از خطوط خط عروض است. 

خط عروض یعنی فطری‌ترین خط؛ خط فطری چیست؟ هر چه که می‌گویید معادلش را بنویسید. نوشته مطابق با ملفوظ باشد. کتابت کاملاً مطابق با ملفوظ باشد و خلاص. این فطری ترین کار است. نه این‌که یک لفظی را بگویید و شما در کتابت یک حرف اضافه بنویسید. یا حرفی را که گفته اید و همه می‌فهمند را بردارید. آقای غانم قدوری هم تحقیق کرده است، اما ذهن من اصلاً موافق با این‌ها نیست. حالا شواهدش را می‌گویم. بحث خیلی خوبی است.

عرض من این است که در زمان خود عثمان، و قبل از او کتابت مصحف به این صورت نبود. اگر قرآن را به خط عروضی بنویسند همه می‌توانند بخوانند. چون به خط عروضی «الرحمن» را به این صورت می‌نویسند: «الررحمان»؛ حتی تشدیدها را دو تا می‌نویسد. مثلاً «أحدٌ» را «أحدن» می‌نویسد. وقتی شما در خط عروضی تنوین را اظهار می‌کنید و همه چیزها را می‌آورید، خیلی راحت‌تر خوانده می‌شود. آن‌ها اگر می‌خواستند می‌توانستند قرآن را به این صورت بنویسند. به‌صورت احتمال عرض می‌کنم. به مالک گفتند به این صورت بنویسیم؟ گفت نه. اجازه ندارید؛ «اکتبوا علی الکتبة الاولی»؛ همان‌طوری بنویسید که روز اول نوشتند. آن‌ها می‌گویند نه، این یعنی در زمان عثمان هیچ خط دیگری نبود. مردم هم بین خودشان نامه می‌نوشتند مانند مصحف می‌نوشتند. این شواهدی علیه این حرف است. بعداً از شواهد بحث می‌کنیم.


[۱]کتاب پژوهشی در رسم المصحف