ارض سلم، ارضی بدون هرگونه «شیة» و «عدو»
حالا ببینید چه شواهد مهمی در این روایت هست؛ تا فرمودند: «یبدلها اللّه من السلام» میخواهند توضیح بدهند که آن زمین، چطور سلام است. میفرمایند: «وَ يُسَلِّمُ مَا فِيهَا لَهُمْ لا شِيَةَ فِيها»؛ یعنی این زمین، سلم محض است. هیچ حالت خط خطی و شقاق و نفاق در آن نیست. از این «لا شیة فیها» که دنبالهی آن حضرت علیه السلام فرمودند، معلوم میشود که میخواهند آن زمین را توضیح بدهند. نه اینکه سلام این را میآورد. بلکه خود زمین، به این صورت است. خود زمین «لا شیة فیها» است. اگر عدو داشته باشد، «شیة» است. هر عدوی، برای ایمان و مؤمن، «شیة» است. چه در جهاد اکبر باشد و چه در جهاد اصغر باشد. در جهاد اصغر و جهاد اکبر، هر عدوی باقی باشد، «شیة» است.
آن استاد، در درس اسفارشان این شعر را مدام میخواندند: «آسمانهاست در ولایت جان» را زیاد میخواندند. شعر دیگر در همین ولایتی که آسمانها است، عقربها و افعیها … . در ولایت نفس به این صورت است: «أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ»[1]. اعدی عدوک است، شوخی نیست؛ «بَقِيَ عَلَيْهِمُ اَلْجِهَادُ اَلْأَكْبَرُ»[2]. بنابراین در چنین فضایی که مؤمن عدو دارد؛ عدوی در فضای جهاد اکبر یا عدوی در فضای اصغر؛ این ارض سلام نیست، سلم نیست، «لا شیة فیها» نیست. هر عدوی یک «شیة» است.
[1]. تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)، ج ۱، ص ۵۹.
[2]. شيخ صدوق، الأمالی ج ۱، ص ۴۶۶.
بدون نظر