رفتن به محتوای اصلی

توصیف موت به «لا غائب اقرب من الموت»

حدیث بیست و هفتم، صفحه هفتاد و چهار بودیم. جلسه قبل به اینجا رسیدیم که فرمودند: «ولا غائب أقرب من الموت»[1]. فقره بعدی این بود:

«أيها الناس إنه من مشى على وجه الأرض فإنه يصير إلى بطنها ، والليل والنهار مسرعان في هدم الأعمار ، ولكل ذي رمق قوت ، ولكل حبة آكل ، وأنتم قوت الموت ، وإن من عرف الأيام لم يغفل عن الاستعداد ، لن ينجو من الموت غني بماله ولا فقير لا قلاله»[2].

[خب، رسیدیم به] تعبیر «لا غائب اقرب من الموت». به طور کلی، خوب است که راجع به موت و موعظه‌ها و حِکم و معارفی که در آن است، با توجه به این که مباحثۀ ما مباحثۀ روایت است، از کتب دیگر و از روایات دیگر هم، بحث کنیم. شما هم ان شاء اللّه پی آن را می‌گیرید و آن را گستردهتر می‌کنید.

تعبیر «لاغائب اقرب من الموت» را که دیدم، یاد جمله و فقرهای از تعقیب نماز ظهر از کتاب «فلاح السائل» افتادم. این کتاب، از کتاب‌های خوب مرحوم سید بن طاووس است. اقبال سید، مربوط به اعمال السنة است. ماه‌ها را بیان کرده است. کتاب جمال الاسبوع، در خصوص روزهای هفته است. به ازای ماه‌های سال، این کتاب برای روزهای هفته است. کتاب فلاح السائل مربوط به کارهای شبانه‌روزی است؛ عمل الیوم و اللیلة است. در یک شبانه‌روز، چه کار کنیم؟ چه علمای بزرگی بودند! چه سلایق و چه کارهایی کردهاند. این سه کتاب برای سید رضوان اللّه تعالی علیه است و باز هم کتابهای زیادی دارند.

در فلاح السائل دو-سه تعقیب عالُ العال، از حضرت صدیقه کبری سلام اللّه علیها آمده است. در تعقیب نماز ظهری که سید آورده‌اند، مضامین بسیار عالیای دارد؛ هم فهم و هم مراجعه به آن را، به محضر خودتان ارجاع می‌دهم تا نگاه کنید. فرمودند:

«و من المهمات عقيب الخمس الصلوات ما كانت الزهراء فاطمة سيدة نساء العالمين علیها السلام، تدعو به فمن ذلك‌ دُعَاؤُهَا عَقِيبَ فَرِيضَةِ الظُّهْرِ وَ هُوَ سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ … وَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْأَمْنَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُهُ وَ خَيْرَ مَطْلَعٍ يَطْلُعُ عَلَيَّ  وارزقنِي عِنْدَ حُضُورِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ نُزُولِهِ وَ فِي غَمَرَاتِهِ وَ حِينَ تَنْزِلُ النَّفْسُ مِنْ بَيْنِ التَّرَاقِي وَ حِينَ تَبْلُغُ الْحُلْقُومَ وَ فِي حَالِ خُرُوجِي مِنَ الدُّنْيَا وَ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي فِيهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا شِدَّةً وَ لَا رَخَاءً رَوْحاً مِنْ رَحْمَتِكَ …»[3].

«وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُهُ»؛ در آنجا فرمودند: «لا غائب اقرب من الموت».

«وَ خَيْرَ مَطْلَعٍ يَطْلُعُ عَلَيَّ»؛ موت بالا بیاید و از عالم دیگر تجربه شود. بهترین چیز آن باشد. این خیلی جمله مهمی است.

«وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُهُ»؛ انتظارش را می‌کشم. گویا ذیل آیه شریفۀ «قُلۡ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ هَادُواْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ أَوۡلِيَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ»[4]، تذکر خوبی در کتاب‌های علماء آمده است. فرموده بودند: آیه نفرموده است: «ان زعمتم انّکم اولیاء للّه فلا تخافون الموت»؛ نفرموده است که از موت نترسید؛ بلکه ترسیدن که هیچ، اگر از اولیاء اللّه هستید: «فتمنوا الموت»؛ یعنی لازمه اولیاء اللّه بودن، آرزوی موت است. خیلی تعبیر زیبایی است.

این جمله از روایت هم، موافق با آیه شریفه است. حضرت سلام اللّه علیها همین دعا را می‌فرماید. دعای تمنی است: «وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُهُ». نه این‌که «قُلۡ إِنَّ ٱلۡمَوۡتَ ٱلَّذِي تَفِرُّونَ مِنۡهُ فَإِنَّهُۥ مُلَٰقِيكُم»[5]؛ برای آن‌ها می‌گوید فرار می‌کنید. در اینجا می‌فرماید: نه تنها فرار نباشد، بلکه منتظر هستند که بیاید.


[1]. شیخ صدوق، التّوحيد، ج ۱، ص ۷۴.

[2]. همان.

[3]. سيد بن طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ج ۱، ص ۱۷۳.

[4]. الجمعة، آیهی ۶.

[5]. همان، آیهی ۹.