تفاوت مثال تلف سماوی ماشین و باغ
شاگرد۳: در فرمایش شما رجوع از استناد بود؟
استاد: من عرض کردم که استناد، مطلب مهم و غامضی است و بعداً هم شما هم در فقه میتوانید آن را گسترده کنید؛ خود همین هوش مصنوعی که بحث میکنیم، اگر بعداً به کار گرفته شود، در مثالها و اطلاعاتی که دارد، در اینکه ما استناد را بهعنوان یک عنصری بین تقصیر و ایجاد بپذیریم یا نه، خیلی میتواند کمک کند. مثالها مهم است. و بعد اینکه آیا مبنای ضمان، فقط استناد است، یا نه و ما مواردی داریم که ایجاد نیست، استناد هم نیست، تقصیر هم نیست ولی ضمان هست. مثل همین تلف سماوی عین موجود در دست تعاقب ایدی که شما میگویید مالک از او بدلش را میگیرد؛ از آخری که جاهل هم بود، از او میگیرد اما نه تقصیر بود، نه استناد بود. البته استنادٌ مّایی هست اما توجیهش را بعداً مطرح میکنیم.
شاگرد۸: در تلف سماوی استنادٌ مّائی هست؟
استاد: لذا من بین باغ و ماشین فرق گذاشتم. در ماشین استنادٌ مّا هست. ماشین را سوار شده و به جایی برده که رعد و برق زده. اما در باغ، این دوباره ضعیف میشود. چون باغ که مال مالک بوده و سر جایش بوده است و اگر در دست مالک هم بود، رعد و برق میزد و از بین میرفت و قرار نیست که او کاری کرده باشد. یعنی در باغ اصلاً استناد به او نیست، ولو استنادٌ مّا.
شاگرد۳: در باغ این استنادٌ مّا هست. چون - ولو در فضای قراردادی خودشان که بعداً معلوم شده باطل است - در حیطه ملک این شخص آمده است.
استاد: این ابرها هم با او ضد بودند! رعد و برق زد و باغ را از بین برد! یا سیل آمد.
شاگرد۳: نه اینکه بگویند این کار را تو کردی، بلکه در حدی که در فضای حقوقی برعهده او بگذارند.
بدون نظر