رفتن به محتوای اصلی

اهمیت جزء لایتجزای زمانی در تحقق هوش پایه‌محور

ببینید زمان یک حالت اتصالی دارد که می‌گوییم ثانیه. همه با آن آشنا هستند. یک ثانیه چیست؟ یک دوری که زمین می‌زند، مثلاً مرکز شمس روی دایره نصف النهار گرینویچ می‌رسد، یا روی نصف النهار بلد خودمان می‌رسد، به قوس لیلی آن می‌رسد؛ یعنی نصف شب، می‌گوییم آنجا ساعت صفر است که شروع شد و مرکز شمس روی نصف النهار رسید. یک دور می‌زند و بعد از این‌که دوباره به همان نصف النهار رسید، این یک فاصله زمانی است. این فاصله زمانی را به بیست و چهار قسمت مساوی تقسیم می‌کنیم. البته حرکت هم، حرکت متوسط شمس است - بحث‌های آن در جای خودش باشد - چون حرکت شمس برابر نیست، حرکت متوسط شمس را بیست و چهار قسمت می‌کنیم. این قطعه زمان و حرکت متوسط شمس را بیست و چهار قسمت می‌کنیم. بعد، هر یک از این بیست و چهار قسمت را به شصت دقیقه تقسیم می‌کنیم. بعد، هر کدام از این شصت دقیقه را به شصت ثانیه تقسیم می‌کنیم. بعد، ثالثه و بعد رابعه، همین‌طور جلو می‌رود.

پس ثانیه، این است که یک زمانی را تقسیم کردیم، شد این. شما تا کجا می‌توانید این زمان را کوچک کنید؟ کجا می‌رسید که از کوچک کردن ثانیه شروع می‌کنید؟ می‌گویید نصف ثانیه، یک دهم ثانیه، یک هزارم ثانیه، میلی ثانیه، تا می‌روید به نانو ثانیه؛ یعنی ثانیه را یک میلیارد قسمت کرده‌اید، یک میلیاردم ثانیه را می‌گویید نانو ثانیه. باز هم ادامه می‌دهید؛ کجا می‌ایستد؟ در این فضای تقسیم که دیگر نمی‌ایستد. می‌توانید تا بی‌نهایت بروید. کم متصل غیر قار هم به ازاء کم متصل و با پیوستگی، در جایی نمی‌ایستد. اما این‌که آن چیزی که در خارج است باید بایستد، در جای خودش هر کسی حوصله داشت؛ ما قبلاً بیست صفحه از شوارق در جزء لایتجزی را مباحثه کردیم که شاید پنج-شش ماه شد و آن‌ها را مباحثه کردیم؛ آن بحث‌ها جای خودش.

فعلاً در این ثانیه، چیزی جلوی شما را نمی‌گیرد. وقتی یک میلیاردم ثانیه، باید آن را بیشترش کنید، بگویید یک تریلیونیوم ثانیه، مشکلی ندارید؛ تقسیم این زمان ممکن است. ولی چیزی که در اینجا برای ما مهم است، این است که وقتی سر و کار ما با هوش است، باید یک قطعه‌هایی از زمان را به‌عنوان یک قطعۀ جزء لایتجزی برای منظور خودمان در نظر بگیریم، که اگر از آن قطعه کوچک‌تر بشویم آن چه که منظور ما بود محو می‌شود.