استحالهیاجتماع و ارتفاع نقیضین
یکی از حقائق نفس الامریه استحالهیاجتماع و ارتفاع نقیضین است. ما استحالهیاجتماع نقیضین را درک می کنیم نه فرض، یعنی قضیهیصادقه ای را می فهمیم که نشدنی است. دقت کنید که نمی گوییم اجتماع نقیضین معدوم است بلکه می گوییم نشدنی است. آیا می توان در فرض تساوق نفس الامر با وجود موطنی را برای صدق استحالهیاجتماع نقیضین پیدا نمود در حالی که وجود و عدم خود طرفین موضوع قضیه یعنی نقیضین هستند؟
تامل در این نکات سبب شده است که فحولی نظیر مرحوم آیت الله بهجت (قدس سره) بفرمایند: موطن صدق اجتماع نقیضین نفس الامر است نه وجود خارجی.
آیا استحالهیتناقض به عنوان مطابَق قضیه موجود است یا معدوم؟ با دقت در استحالهیاجتماع نقیضین به معنای ضرورتِ سلب و نشدنی و نه فقط سلبِ نسبت، می توان حقیقتی را یافت که نشدنی است و در عین حالی که واقعیت دارد نمی تواند در موطن وجود و عدم مقابلی مصداق پیدا کند. بنابراین نتیجه می گیریم که قضیه ای هست که حق است و ما بازاء صدق دارد ـ چون می خواهد صادق باشد ـ و ما بازاء آن هم نفس الامری است نه موجود.
بدون نظر