ریشهدار بودن مؤلفههای مسأله مهدویت و مؤلفههای اعتقاد شیعه از زمان حضرت رسول (ص)
(8:58)
آن چه که دیروز عرض کردم بهخاطر نکته ی مهمی است. نمیدانم شما دیدهاید یا نه؟ در سایتها و جاهای مختلف سمپاشی هایی میشود؛ بسیاری از چیزهایی که جزء واضحات مطالب روائی و عصر قرن اول و دوم است، الآنی ها برای جهلاء میگویند که اینها بعداً پیدا شده است. «قضایا احدثوها بعد وقوع الوقائع». یک چیزهایی شد، یک جریانات اجتماعی جوری پیش رفت، ناچار شدند چیزهایی را بیاورند. شما بدانید به این دلیل در اینها وارد شدم که مؤلفههای مسأله مهدویت یک مؤلفههایی نیست که قرن سوم و چهارم محدثین از روی ناچاری درست کرده باشند. اینها شواهد تشابک محور عینی دارد. درایات است. یعنی شما از طریق استدلال منطق فازی که کل بشر –ژاپن و چین و شرق و غرب- دارند. همه میتوانند این مستندات را ببینند و جمعآوری کنند، بدون نگاه به سند.
شما برای اینکه به ژاپنی و چینی بگویید جنگ صفین بوده یا نبوده، سند نگاه میکنید و میگویید؟! نه، از طرق دیگری میگویید جنگ صفین و جنگ جمل بوده است. منظور من این بود که سفیانی هم همینطور است. ولی نکتهای که تأکید داشتم، نظم اعتقادات شیعه است. نظم اعتقادات شیعه نظم فراکلامی است. نظم کلامی در کلاس کلام است؛ استدلالات کلامی منظم میشود و اینها را میگوییم؛ شرح مقاصد باشد یا شرح مواقف باشد یا سائر شروح و کتب کلامی که هست، اینها جای خودش است. یک مؤلفههایی هست که وقتی عینک دقیق میگذارید، میبینید یک نظم اعتقادی را فراکلامی میکند. یعنی مؤلفههای ثابتی دارد که تحت استدلالات منظم کلاسیک کلام در نمیآید. یکی از آنها همین سفیانی است. وقتی میبینید امام علیهالسلام راجع به سفیانی میگوید «أ ما یعلمون»، میفهمید که یعنی «یعلمون». امام میخواهند بفرمایند که میدانند.
بدون نظر