معیار اختیار قرائت توسط قراء
شاگرد: برای فهم وجه اختیار قرائت توسط قراء، طبقه قبل از قراء را چه کسی تشکیل میدهد، تا مشخص کنید که وجه اختیار این آقایان قراء چه چیزی بوده؟
استاد: پنج-شش وجه را ابن جزری در مقدمه النشر گفته است. پنج-شش وجه را گفته است. باز هم بیشتر است و چیزهای متعددی هم هست. میگویند چرا یک قاری اختیار میکرده. مختار او بهخاطر چه چیزی بوده است. ولی بهتر از بیاناتی که در النشر هست-بدون اینکه اسمی از وجه الاختیار ببرد- خود مقدمه ابن مجاهد است. ابن مجاهد وقتی میخواهد بگوید امام در قرائت با غیر امام چه فرقی دارد در دو سطر توضیح میدهد. میگوید همینطوری که نمیشود امام بشوند. اول باید در ادبیات اعلی باشند. صرف و نحو و اعراب و … را بدانند. فهم متن بالایی داشته باشند. بعد میگوید کسانی که برای او قرائات را نقل میکنند، سند شناس باشد. بیرون و درون و همه اینها را بتواند در نظر بگیرد.
شاگرد: آنها طبقه تابعین هستند.
استاد: تابعین اساتید این قراء هستند. درست است. یعنی مثلاً نافع گفته هفتاد تابعی را دیدم و رفتم آمدم، میتواند راوی همه آنها باشد اما مختار نافع، افراد روایت هر کدام از آنها نیست. یک چیزی از مجموع آنها است. «حتی الّفت هذه القرائه». تعبیر نافع این است. میگوید هفتاد تابعی را دیدم تا این مختار خودم را تألیف کردم. بعد هم هر کسی این مختار را میخواست به او میگفت. و الا هر کسی که میآمد یکی از قرائات را به او اقراء میکرد و حرفی هم نمی زد که مختار من این نیست. اینها حال و فضای اینها بود. عاصم و سائرین هم همینطور بودند.
خود خلف را ببینید. خیلی جالب است. خودش از قراء عشره است. در کتابها میگویند «خلف من القراء عند اختیاره»؛ یعنی وقتی خلف خودش مختار دارد، میشود از قراء عشره. اما «خلف راوٍ عن الحمزه عند روایته». خلف راوی از حمزه است، یعنی وقتی دارد روایت میکند خودش اختیار ندارد. میگوید استاد من حمزه چنین گفت. ولی خودش میتواند از قراء عشره باشد. اما اینکه وجه اختیار چیست، ابن جزری متعدد گفت؛ جور و واجور میشود.
اینها برای خود من پیش آمده است. کلمه اختیار برای سابقین در آن زمان، کلمهای بسیار رهزن است. در دو-سه مرحله است. مرحله اول این است که اختیار را مرادف اجتهاد میگیرند. که مدام تذکر میدهند که اختیار بهمعنای اجتهاد نیست. مجتهد یا مصیب است یا مخطئ. فتوای او یا درست است یا غلط. اما در اختیار القرائه سائر قرائات هم صحیح است. خودشان مدام تکرار میکنند. در کتابها ببینید. از قدیم و جدید هست.
بدون نظر