ثبات زمان، عامل جلوه قیامتی زمان در «عمد»
شاگرد: دوام زمانی داریم و غیر زمانی؟
استاد: این سؤال ماند. این سؤال، سؤال خوبی است. اگر این احتمال درست باشد که «فِي عَمَدٖ مُّمَدَّدَةِ» بهمعنای عمر است، عمر که قرار شد «امد» و زمان باشد، چرا آیهی شریفه، عمر او را با عین آورده است؟ باید «فی أمد» باشد. با این توضیحی که عرض کردم، خیلی قشنگ میشود. ببینید همین امدِ سست، امد متصرم زمان دنیا که موجود و معدوم میشود – دیروز رفت و تمام شد، فردا هم که هنوز نیامده است- امتدادی است که سست و متصرم است. همین امد در قیامت بهعنوان کم متصل قار، کلش موجود است. اول و آخرش موجود است. حالا دیگر متصرم نیست. اگر این احتمال درست باشد، قرآن کریم میفرماید این امد سست، این زمان دنیا که به این صورت میگذرد، وقتی در صحنهی قیامت وارد میشوید، دیگر امد نیست، بلکه «عمد» است. یعنی محکم است و همهاش موجود است. مثل یک ستونی که کل اجزای آن، دفعتا موجود است، کل عمر هشتاد ساله هم، دفعتا با هم موجود است. بنابراین در اینجا «قائم لا بعمد»، بهمعنای امتداد محکم شده که میخواهد ابعاد ثلاثه را نگه دارد. در آیهی شریفه هم، ولو زمان است، اما صبغهی تصرم زمانی اصلاً مقصود آیه نیست. صبغهی ثبات زمان، جهت باطن زمان که کلش موجود است، مقصود است.
بدون نظر