رفتن به محتوای اصلی

الف) روش برداشت گام به گام از قرآن کریم

ما در فهم یک معنای آیه باید از آن کف کف شروع کنیم. 

١.شروع فهم از ساده ترین معنا

یک معنای عرفی که هر کسی نگاه کند، در می‌یابد این معنا ساده‌ترین معنای عرفی است که با ظاهر آیه صدر و ذیل و همه‌اش سازگار است. این می‌شود پله اوّل. می‌گوییم حالا که این معنای عرفی ساده را از آیه فهمیدیم مشکلات آیه برای ما حل شد،

٢.تجرید

سپس شروع به  تجرید می‌کنیم. تجرید کردن مقاطع آیه همان است که از کلام صاحب المیزان خواندیم[1]، فرمودند: «هذان سرّان تحتهما اسرار» بله آن خوب است. هذان سرّان که برای معنای کف عرفی و استظهار ساده از آیه نیست. این برای مراحل بعد است که می‌خواهد تجرید کند. مقطع‌ها را مرحله مرحله جدا کنید، سیاق‌ها را تحلیل ببرید،. این گوی و میدان، بروید جلو هر چه  می‌خواهید از قرآن بفهمید. اما به روش خودش(یعنی گام به گام). نه این‌که یک دفعه از پایین‌ترین پله نردبان، پا بگذارید پله دهم. این را ما موافق نیستیم.

 در استظهارات باید اوّل مطمئن بشویم ما یک استظهاری بکنیم برای عرف عام، قرآن برای همه مردم نازل شده همه می‌توانند یک قدری بفهمند. حضرت در بحارالانوار فرمودند که

و قال ع‏ كتاب الله عز و جل على أربعة أشياء على العبارة و الإشارة و اللطائف و الحقائق فالعبارة للعوام‏ و الإشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقائق للأنبياء[2]

«القرآن علی اربعه اقسام... العبارة للعوام» عوام بهره دارند. این طور نیست که بگوییم آن رده پایین و بس. بله، بعدش «و الاشارة للخواص. و اللطائف للاولیاء و الحقائق للانبیاء». به همین ترتیب در بحار است. العبارة للعوام. من سهم خودم یک عامی، باید بحثی که می‌کنیم اوّل صاف بشود ببینیم صدر و ذیل آیه به کجا منجر می‌شود. لذا احتمالی در ذهنم است، اگر شما پیدا کردید در کتب تفسیری خیلی خوشحال می‌شوم. ولی خودم برخورد نکردم. 


[1] و اعلم أنك إذا تصفحت أخبار أئمة أهل البيت حق التصفح، في موارد العام و الخاص و المطلق و المقيد من القرآن وجدتها كثيرا ما تستفيد من العام حكما، و من الخاص أعني العام مع المخصص حكما آخر، فمن العام مثلا الاستحباب كما هو الغالب و من الخاص الوجوب، و كذلك الحال في الكراهة و الحرمة، و على هذا القياس. و هذا أحد أصول مفاتيح التفسير في الأخبار المنقولة عنهم، و عليه مدار جم غفير من أحاديثهم.

و من هنا يمكنك أن تستخرج منها في المعارف القرآنية قاعدتين:

إحداهما: أن كل جملة وحدها، و هي مع كل قيد من قيودها تحكي عن حقيقة ثابتة من الحقائق أو حكم ثابت من الأحكام كقوله تعالى: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»: الأنعام- 91، ففيه معان أربع: الأول: قُلِ اللَّهُ‏، و الثاني: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ‏، و الثالث: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ‏، و الرابع: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ‏. و اعتبر نظير ذلك في كل ما يمكن.

و الثانية: أن القصتين أو المعنيين إذا اشتركا في جملة أو نحوها، فهما راجعان إلى مرجع واحد. و هذان‏ سران‏ تحتهما أسرار و الله الهادي.(المیزان/١/٢۶٠)

[2]بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج ۷۵ ؛ ص۲۷۸  این روایت را مرحوم مجلسی از دره الباهره شهید اول نقل کرده اند. سابق بر کتاب شهید، این مطلب در نزهه الناظر و تنبیه الخاطر،ص ١١٠ و همین طور جامع الاخبار شعیری،ص ۴١ با اسناد به سید الشهداء علیه السلام آمده است.همین طور در کتاب اعلام الدین،ص ٣٠٣.در ترجمه فارسی مصباح الشریعه(و نه متن عربی موجود در نرم افزار)نیز این روایت گزارش شده است.مصباح الشریعه با ترجمه مصطفوی،ص ۴۵٩