رفتن به محتوای اصلی

[صد و بیست و شش]

در اصل توسط hosyn نوشته شده است

این موضوع دقائقی دارد که مجال بیشتری میخواهد، و نیاز به مقدماتی است، اما فعلا به طور اختصار عرض میکنم که تحدی به هویت قرآن است، نه به رمز اعجاز آن، یعنی رمز اعجاز هر چه باشد آنچه تحدی به آن صورت میگیرد این است که مثل قرآن آورده شود، و توضیح بیشتر را بعدا تذکر دهید.

بله تحدی به هویت قرآن است و ما می‌خواهیم ببینیم دقیقا قرآن چه هویتی دارد که به خاطر برخورداری از آن هویت نمی توان مثل آن را آورد.

مثال بدن و انگشت که زدید خیلی مثال خوبی بود.

یعنی حتی اگر تحدی به یک سوره باشد؛ باز بما انه سوره من القرآن است؛‌ و اگر رمز اصلی تحدی (به قول شما لایه مرکزیش) تدوین تکوین است؛‌پس در همان یک سوره هم از این حیث که تدوین تکوین است (آن هم به نحو هولوگرامی) تحدی شده نه از این جهت که مثلا یک امر بلاغی؛‌یا یک اخبار به غیب یا یک نکته معارفی یا هر چیز فوق العاده دیگری در آن سوره هست.

در واقع من از فرمایشات شما این طور فهمیدم که ادله ای که برای اثبات اعجاز قرآن از زاویه بلاغت و ... ارائه شده، اگر به نحوی بر همین تدوین تکوین بودن قرآن تکیه نکند ادله قابل مناقشه‌ای است.

خوب؛ عرض حقیر این است که اگر این مدعا قبول شود که «قرآن تدوین تکوین است و به نحو هولوگرامی در مصاحف تجلی کرده» آنگاه به نحو پیشینی همه می فهمند که امکان مثل آن آوردن (ولو مثل یک سوره وحتی یک آیه) محال است. (دیگر حتی نیاز نیست شاهد بلاغی و ... بیاوریم و سراغ لایه‌های بعدی برویم) اما تمام بحث در همان مدعاست؛ یعنی چگونه کسی که هنوز قرآن را قبول ندارد می توان متقاعد کرد که «هویت قرآن تدوین تکوین است»؟

صرف اینکه خودش گفته که دلیل نمی‌شود.

منطقا هم من هیچ راهی ندارم که بتوانم بفهمم چگونه ممکن است که یک ایکس باشد که تدوین تکوین باشد (زیرا کسی می‌تواند این را بفهمد که به کل تکوین و نظام نفس الامر احاطه داشته باشد) بله در کلمات معصومین احادیثی مثل جری جمیع الاشیاء علی السبع و ... بود که خبر می‌دهد از نظام اصلی تکوین؛ اما قبول همین سخن را بما انه معصوم گفته می توان قبول کرد. و برای کسی که قرآن با او تحدی می کند اعتبار معصوم اول محل بحث است.

یعنی اگر همه اشیاء بر مدار سبع باشند

و اگر قرآن هولوگرامی باشد و

اگر قرآن سبع مثانی باشد

و ...

آنگاه قرآن تدوین تکوین است

اما همه اینها اگرهایی است که محل انکار خصم است

شما در پاسخ من فرمودید

تحدی به هویت قرآن است، نه به رمز اعجاز آن،

اگر فهم هویت قرآن در گروی فهم رمز اعجاز قرآن است (که قبلا فرموده بودید) این عبارت « تحدی به هویت قرآن است، نه به رمز اعجاز آن،» چه معنایی دارد؟

مخاطب طبق توضیح شما باید «هویت قرآن» را بشناسد؛ یعنی باید رمز اعجاز را مخاطب بداند (یعنی وجود این رمز در موضوع مورد تحدی را اذعان کند و به قول شما هویت قرآن را با این رمز بشناسد) تا بتواند بفهمد که نمی تواند اقدام به آوردن مثل کند. همان مثال بدن که فرمودید. تا کسی رمز تحدی به بدن را نفهمد فکر می کند ساختن یک ربات می تواند ارائه مثلی برای بدن باشد.

دانستن این رمز برای مخاطب، به صرف ادعای خود قرآن که حاصل نمی‌شود. یعنی مخاطب باید شواهد کافی برایش ارائه شود که اذعان کند هویت قرآن همین تدوین تکوین بودن است.

سوال من این است آیا چنین شواهدی اصلا به نحو برون دینی قابل اقامه است؟ وقتی که هیچکس (غیر معصوم) به کل نظام تکوین احاطه ندارد چگونه می‌تواد متقاعد شود که مثلا بر مدار سبع بودن قرآن شاهدی است برای اینکه تدوین تکوین است.
و اگر امکان ارائه هیچ شاهد برون دینی‌ای بر این مدعا نیست آیا پرونده بحث تحدی به قرآن عملا بسته نمی‌شود[1]؟


[1] پست کاربر Hosein-