رفتن به محتوای اصلی

انواع ارزش:ارزش های نفسی؛ارزش های تابعی

تابعِ ارزش یا تزاحم ملاکات

صحبت هایی که ما کردیم، فعلاً قدم اوّل است. بغرنج‌ترین جایی که پیش می‌رویم وقتی است که تابع ارزش تشکیل می‌دهیم؛ یعنی تزاحم ملاکات. اموری هستند که ارزش منفی دارند، امور دیگری هم در کنارش ارزش مثبت دارد، چه کنیم؟ تزاحم می‌شود مابین یک جهت مفسده با یک جهت مصلحت. این جاست که تابع ارزش تشکیل می‌شود[1]. ارزش تابعی که در کلاس های منطقی امروزه می گویند[2]. تابع یعنی چه؟ جعبه سیاهی است که از یک طرف، یک چیزی به آن می‌دهید یک چیزی می‌گیرید. این جور تابع را فهمیدن مناسب لفظ انگلیسی آن، function است به معنای عمل. یعنی شما دارید او را به عنوان یک دستگاهی می‌بینید که این دستگاه چیزی به آن می‌دهید و چیزی می‌گیرید[3]. یعنی ما باید دستگاهی به پا کنیم، کسر و انکسار بشود. کسر و انکساری که علم می‌خواهد.

 ارزش یک قضیه یا صادق است یا کاذب است. اما وقتی مثلاً یک «اگرِ» منطقی می آید ، عملگر منطقی می شود تابع ارزش. مگر نمی گوییم نتیجه تابع اخس مقدمتین است؟اگر بگویید ( Q وَ P)با واوِ عطفِ منطقی[4] در این صورت اگر یکی از دو قضیه هم کاذب باشد، خروجی کاذب است.

حالا گاهی در مقام تزاحم ملاکات کسر و انکسار ما این است که نه؛ دیگر چاره‌ای نداریم این کار را انجام بدهیم، ۸۰% زور با این است؛ولی  وقتی انجام می‌دهیم می‌بینیم وای چه آثاری داشت که اگر اوّل می‌دانستیم نمی‌گفتیم کسر و انکسار ما این است. اما شارع که همه را می‌داند، کسر و انکساراتش روی علم مطلق است. می‌داند عند التزاحم، بی‌نهایت تابع داریم، در این فضا. ما تا نمی‌دانیم سرگردان هستیم. اما شارع که می‌داند، همه اینها را چه تزاحمش که تابع ارزش است، چه غیرِ مورد تزاحم را بیان کرده است.

یعنی خدای متعال می داند بر این کار، ۵۰۰ مصلحت مترتب میشود ، ۱۰۰ مفسده هم بار می شود. نمی شود از آن مصلحت، دست برداریم. گاهی در آن صد مفسده،یک مفسده ای است که از بس مهم است آن ۴۰۰ تا مصلحت را هم کنار می گذارد. 

عظمت شرع در حلّ تزاحم ارزش ها

وقتی اینها را فهمیدیم ابّهت شرع، خیلی خوب جلوی ما باز می شود. اول وقتی قرار شد عقل نظری روابط را بفهمد، میبیند خیلی کُمیتش، لنگ است. یک جایی می گفتیم عقل نظری و برهان و حساب و... محدوه بسیار ضعیفی بود از درک عقل نظری، ولی وقتی رفتیم در روابط،ما خبر نداریم. صد نفر از  عقلای قوم در مجلسی می نشینند و تمام توان نبوغ فقهی و حقوقی و علمی و اجتماعی خود را می‌گذارند و یک قانون تصویب می کنند و بیرون می آید و بعد از شش ماه می بینند وای چه آثاری داشته و اگر از روز اول می دانستیم این قانون چنین آثاری دارد آن را تصویب نمیکردیم. یعنی ما رابطه را نمی دانیم و روز اول که تصویب می کنیم نمی دانستیم چنین آثاری دارد ولی خدای متعال می داند. چقدر تفاوت است بین علم خدای متعال به روابط و علم ما. از اینجا ابّهت شرع معلوم می شود که وقتی حکمی شرعی شد، پشتوانه احکام شرع، علم لا یتناهی الهی است. علم اوست به تمام روابط نفس الامری.

اغراض شارع؛واضح یا مبهم؟

خیلی از مواردی که شما می رسید، با این که دستور شرع است امّا ملاک آن  و منظور شارع، کالشمس است.نمی شود همه جا بگویی تو چه می دانی شرع چه فرموده است؟


[1] Truth-Function

[2] تابع ارزش در منطق،تابعی است که مقادیر ارزش را به صورت ورودی می پذیرد و یک ارزش را به صورت خروجی تولید می کند.

[3] Picture1.png نمایش طرح‌واره‌ای یک تابع: از طریق یک استعاره به صورت یک «ماشین» یا«جعبه سیاه» توصیف می‌شود که برای هر ورودی، یک خروجی متناظر را نتیجه می‌دهد (سایت ویکی پدیا)

[4] از پیوند دادن یک جمله به جمله دیگر با حرف «و» جمله ای ساخته می شود که آن را ترکیب عطفی (conjunction) آن دو جمله می نامیم.برای مثال جمله مرکب «پنجره باز است و آسمان آبی است »ترکیب عطفی دو جمله ساده می باشد .در این جمله مرکب «و» را عاطف(conjuctive) و هر کدام از دو جمله ای را که «و» به هم عطف کرده است مولفه عاطف یا سازه عاطف (conjuct)می نامیم.(در آمدی به منطق جدید،ص ٣۵)