رفتن به محتوای اصلی

مقصود از برهان در اعتباریّات

اعتباریّات برهان برمی‌دارد دقیق[1]؛ اما نه برهانِ فضایِ تکوین و مقولات. این اشتباه دو تا فضاست. تفاوت فضا چیست ؟ تفاوت فضا این است که ما وقتی می‌خواهیم ارزش‌ها را برای اغراض جهت‌دهی کنیم اگر خود ارزش‌ها را ببینیم و بخواهیم اوصاف تکوینی آنها را با اعتبار هماهنگ کنیم، داریم اشتباه می‌کنیم و غالب اشتباهات کلاسیک، استدلالاتی که در فلسفه اخلاق، در حقوق، در سائر علوم انسانی شده و اشتباه بوده از ناحیه این است که بین این جهت‌دهی به  فضای اعتبار با تکوین یک نحو مشابهت برقرار کردند و حال آنکه آنچه که باید بینش مشابهت  برقرار کنند نقطه انطلاق باید تکوین باشد اما تحلیل فضای اعتبار باید نسبت به اغراض باشد.

 ما باید وصول به اغراض را از طریق اعتباریّات ببینیم. وصول به اغراض چیست؟ ما این جا با فضای اوصاف ارزش مواجه نیستیم. با فضای رابطه‌ها مواجه هستیم. عقلا با عقلشان که درک واقع می‌کند، می‌دانند که این کار آن اثر را دارد. رابطه بین این که اگر این آمد، فلان اثر بر آن متفرع است؛ این رابطه خارجیّت ندارد؛ امّا نفس الامریّت دارد و عقل ما یک مطلب واقعی نفس الامری را درک می‌کند. مثال هم خیلی دارد. مثال طبیعی‌اش همین است که اگر شما آب را خوردی به غرضت که سیرابی است و رفع تشنگی است می‌رسی. این «اگر» جایش کجاست؟ در خارج نشانش بده. «اگر ….،آنگاه …..است». قضیه سیراب بودن را. زیدٌ ریان نه؛زیدٌ عطشان نه؛، اکل زیدٌ یا شرب زیدٌ نه؛ این ها را عرض نمی‌کنم. شرطیّت را،این که  اگر بخورد سیراب می‌شود. 


[1] برهان در لغت به معنای حجّت است: البُرْهان‏ الحُجّة الفاصلة البيّنة، يقال: بَرْهَنَ‏ يُبَرْهِنُ‏ بَرْهَنةً إذا جاء بحُجّةٍ قاطعة لِلَدَد الخَصم،( لسان العرب ؛ ج‏۱۳ ؛ ص۵۱)و در اصطلاح منطقی به معنای قیاس متشکّل از یقینیّات است: أعنى بالبرهان القياس المؤتلف اليقينى(منطق ارسطو، جلد: ۲، صفحه: ۳۳۳) القياس اليقينى هو البرهان(الشفاء(المنطق)، جلد: ۳، صفحه: ۱۸) البرهان، قياس مؤلف من يقينيات لانتاج يقينى(النجاة من الغرق في بحر الضلالات، صفحه: ۱۲۶)با عنایت به این تعریف، نزاع بر سر قضایای اعتباری نزاعی است صغروی.اگر ثابت شد که مرجع این قضایا به استلزامات شرطی است؛استلزامات حاکی از روابط نفس الامری، در این صورت این قضایا یقینی می شود و استدلال بر آن ها برهان.در این باره مراجعه بفرمایید به پیوست شماره۵.

البته باید توجه داشت که ما با دو نوع یقین مواجهیم:١.یقین در فضای منطق دو ارزشی یاارسطویی که در ادبیات شهید صدر با عنوان یقین منطقی یا ریاضی از آن یاد می شود (الاسس المنطقیه للاستقراء،ص٣٢٢)٢. یقین در فضای منطق تشکیکی یا منطق فازی که شهید صدر از آن با عنوان یقین موضوعی یاد می کنند(همان،ص٣٢٢-٣٢٧)

برهان در هر یک از این اقسام متفاوت است. تفکیک بین این دو نوع در مثال متواترات و اولیات به روشنی خود را نشان می دهد.مرحوم شهید صدر ابتدا کتاب فلسفتنا را نوشتند و در آن بحث تواتر را به همان مبنای ارسطو حل کردند با یک کلمه؛ اما بعد از 12 سال کتاب الاسس المنطقیه نوشتند و مفصل برسر این مسئله بحث کردند.(همان،٣٨٨)نکته این جاست که ما در این قسم از یقین با امتناع طرف مقابل مواجه نیستیم بلکه مواجهیم با میل به صفر داشتن احتمال مقابل. و إذا درسنا الدليل الاستقرائي في ضوء ذلك كله نجد أن درجة التصديق للقضية الاستقرائية التي يحدّدها في مرحلته الاستنباطية: هي درجة موضوعية، لأنها مستنبطة دائما من درجات موضوعية أخرى للتصديق. غير أن هذه الدرجة هي أقل من اليقين دائما، لأن درجة التصديق بالقضية الاستقرائية المستنبطة من الدرجات الأخرى للتصديق وفق المرحلة الاستنباطية للدليل الاستقرائي لا يمكن أن تبلغ أعلى درجة للتصديق و هي الجزم و اليقين، لأن هناك قيمة احتمالية صغيرة دائما تمثل الخلاف، فلا يمكن - إذن - أن يحصل التصديق الاستقرائي على أعلى درجة بوصفها درجة موضوعية مستنبطة.(همان،٣٣١)در رابطه با این قسم از یقین و نحوه برهان بر آن به القسم الثالث و القسم الرابع از کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء مراجعه فرمایید.