رفتن به محتوای اصلی

رویکرد مناسب:ارائه؛نه اثبات

برای این‌که شما این مباحث را جلو ببرید هیچ وقت در صددِ اثبات چیزی نباشید. زیبایی این مباحث، این است که چیزی را نخواهید اثبات کنید. اصلاً خودتان وقتی حرف می‌زنید در ذهنتان این باشد که من که الآن دارم حرف می‌زنم، نمی‌خواهم چیزی را اثبات کنم. پس چه کار می‌خواهید بکنید؟ می‌خواهم یک چیزی را نشان بدهم. نشان دادنِ یک چیز، غیر از اثباتِ یک چیز است.

ریاضی‌دان‌ها، هندسه‌دان‌ها در طیّ هزاران سال، آن قدر مسائل اثبات کردند و چه کارهای خوبی! ما الآن، مقصدی که از این مثال‌ها داریم این است که می‌خواهیم کارِ آن ها را نشان بدهیم.

شما یک وقتی دست کسی را می‌گیرید می‌گویید بیا برویم کوه‌نوردی، این مثل هندسه‌دانی است که می‌خواهد چیزی را اثبات کند. یک وقتی است نه، می‌خواهید آن فیلمی، آن جریانی را که آن ها کوه‌نوردی کردند، به دیگری نشان بدهید. بعد می‌خواهید بگویید ببین، اینهایی که به کوه‌نوردی رفتند، کوه‌نوردی را تصوّر نکردند، کوه‌نوردی را تخیّل نکردند. کوه‌نوردی را فرض نکردند. واقعاً یک کوهی بیرون آن ها بوده، از متّصلاتِ به وجود آنها، بیرون بوده که آنجا رفتند. این را می‌خواهیم نشان بدهیم، نمی‌خواهیم چیزی را اثبات کنیم.

ما اگر مثال هایمان خوب و مناسب باشد، سؤالات را خوب انتخاب کنیم و بخواهیم نشان بدهیم؛ نخواهیم اثبات کنیم. با این سه، ما به راحتی می‌توانیم جلو برویم.

اجتناب از تحلیل های فلسفی در ابتدای کار

ما الآن در فضایی هستیم که زبان فلسفیِ مدوّن، کمبود دارد از بیان نفس الامر. ما ابتدا بر واضحاتِ ذهن خودمان اتفاق کنیم؛ یک نفر نباشد که این موردِ اتفاقِ ما را قبول نداشته باشد. بعد که مشهودات خودمان را واضح کردیم، آن وقت برمی‌گردیم، زبان تحلیلِ اینها را می‌نویسیم؛ یعنی یک زبانی که مناسب با مشهوداتمان باشد. من هیچ ابایی ندارم که تحلیل فلسفی ارائه بدهیم. اما به شرط این‌که اوّل معلوم باشد که شما وجود مقابل عدم را سیطره به تمامِ نفس الامرش ندهید[1]. اگر دادید یعنی تدوینِ شما، از مبنا خراب است. وقتی شما نفس الامر را و لوح واقع را اوسع گرفتید و مناسب هر حوزه­ی نفس الامر، منطق و زبان مناسب او را تدوین کردید آن وقت می‌گوییم این ثابتات منطقی چه­طور هستند.


[1] اشاره به مبنای اوسعیت نفس الامر از وجود که به عنوان یکی از مبانی کلیدی این مبحث و سایر مباحث مورد استناد قرار می گیرد.