رفتن به محتوای اصلی

الف) لوازم رویکرد شیخ انصاری

لازمه این حرف چیست؟ تفاوت کار خیلی زیاد است. وقتی بر مبنای شیخ تعارض شد، دیگر تمام شد و باید یکی از آن دو روایت متعارض را بگیریم. حالا صبر کنیم تا ببینیم آیا در یک زمانی، به ذهن کسی، مطلبی می­یاید و مثل شیخی آن را بپسندد و بگوید بله، این جمع خوبی است و عرفی است، خب این فرض هیچ، امّا اصل بر این است که راه بسته است. مجاز نیستیم جمع کنیم، حرام است. اصل بر این است.

اما لازمه حرف ما این است که وقتی تعارض شد هنوز مجال فکر وجود دارد و راه بسته نیست. جمع جایز است ولو به‌خاطر عسر آن را ایجاب نکرده‌ام. به این معنا که برای فکر کردن مجال شرعی داریم، نه این‌که چون جمع عرفی نبود، به‌دنبال جمع رفتن حرام است. جمع تبرعی حرام است.

ببینید چقدر تفاوت کرد. یعنی در کلاس اصول قاعده را به‌گونه‌ای بریزیم که رادعیّت تربیتی داشته باشد، می‌گوید اگر جمع نشد دیگر فکر نکن؛ حرام است. اما این‌که بعداً کسی جمع کرد و دیدیم درست است، حرف دیگری است. جمع تبرعی ممنوع است، این چقدر تفاوت می­کند با این که بگوییم جمع مجاز است. اما جمع بکنید ولی امضای آن جمع به این است که عرف عام آن جمع را می‌پذیرد یا نه. این دو طریق با هم تفاوتی ندارد؟ خیلی تفاوت دارد.

١.ضرورت احراز جمع

تفاوت اصلی آن دو در چیست؟ راه شیخ این است که باید احراز بکنیم که جمعی هست تا بپذیریم.

٢.حرمت ذکر وجوه جمع

خود شیخ انصاری که این قاعده را با ادله رد کردند، در کتاب  فقه خود هر کجا بین ادله تعارض رخ می‌دهد، اگر فقیهی بعد از هزار سال بین آن دو جمع کرده باشد، به آن متعرض می‌شوند و می‌فرمایند «وقد یجمع[1]». شمای شیخ که مَهما اَمکن را فقط برای جمع عرفی می‌دانید، خب  روایاتی که فقهاء و عرف هزار سال بین آن­ها تعارض می­دیدند، پس «لا یمکن الجمع العرفی». هر کسی هم که برای جمع کردن بین آن‌ها تلاش بکند، به نظر شما کار حرامی انجام می‌دهد. زیرا جمع عرفی واجب است و جمع غیر عرفی حرام است. خب اگر او کار حرامی کرده، چرا در کتاب فقهی خود آن را می‌آورید؟

شما می‌گویید «امکن» به‌معنای جمع عرفی است؛ خب عرف که در اینجا جمع نکرده است، فقهاء هزار سال بین آن دو تعارض می‌دیدند، بعد از هزار سال فلان فقیه بین آن دو جمع کرده است، در چنین موردی برای شما حرام است که جمع او را بگویید، چون آن چه که از جمع واجب است، جمع عرفی است و آن چه که حرام است، جمع غیر عرفی است. در حالی­که خود شیخ عملاً آن را نقل می‌کنند و آن را یا قبول می‌کنند یا رد می‌کنند، معلوم می‌شود که کار او را حرام نمی‌دانند. نمی‌گویند این فقهی که زحمت کشیده و بین آن دو جمع می‌کند کار حرامی را مرتکب شده است، بلکه بالاتر است، سیره فقهاء در تاریخ فقه این بوده که وقتی بین روایات تعارض می‌دیدند، بعدی ها تلاش می‌کردند بین آن دو جمع بکنند.

٣.عدم اعتبار اطمینان شخصی فقیه

اگر خود مفتی چون مجتهد است، به اطمینان شخصی با خبرویت خودش یا به نحو دیگری، به یکی از این جمع ها رسید، بنابر مبنای اصولیی که می‌گوید «الجمع مهما امکن» بدون قرینه، فقط جمع عرفی است و اطمینان شخصی مفتی هم روی این مبنا فایده ندارد –چرا که استظهار، جمع و اسناد به شارع نباید مستند به حدس خود او باشد؛ بلکه باید به ظهور کلام مولی عرفاً مستند باشد- روی این مبنا آن سه جمع کنار می‌رود و حتی اگر خود فرد هم مطمئن شود، فایده ندارد. جمع عرفی نیست و عرف متحیر است، خود او چکاره است که مطمئن شود؟!


[1] موارد تعارض و کیفیت تعامل جناب شیخ در فضای فقه با آن ها در فصل بعد مورد بررسی قرار گرفته است.