رفتن به محتوای اصلی

انواع ارتکاز:

ارتکاز متعلّق به عمل ؛ارتکاز متعلّق به فکر

حاج آقا فرمودند:«فان رجحان التأخیر عندهم امر منکر[1]»، نفرمودند فان التأخیر. این کلمات اینجا مهم است. اگر می‌فرمودند فان التأخیر عندهم امر منکر فرق می‌کرد با این‌که می‌فرمودند فان رجحان التأخیر. یک وقتی است ارتکاز متشرعه را نسبت به مواجههی اذهان متشرعه با یک عمل می‌سنجیم. یک وقتی ارتکاز متشرعه را در مواجههی آنها با یک فکر، با یک مطلب، با یک درک، با یک ایده می‌سنجیم. حاج آقا رفتند سراغ ارتکاز متشرعه نسبت به آن رجحان. رجحان که کار خارجی نیست. رجحان، یک حکم است برای یک عمل. مطلب ذهنی است. این ها واقعا از حیث دقت کار، تفاوت می‌کند.

حتی یک کسی که خودش، نمازش را عقب می‌اندازد،چون شیعه هست یک نحو خجالت در دلش هست که نمازم را عقب می‌اندازم؛ به خلاف این‌که سینه‌اش را هم سپر کند بگوید من از آن هایی‌ هستم که دم غروب نماز می‌خوانم؛ احسنت بر خودم. حاج آقا می‌فرمایند این طور نیست. عمل، یک چیز است، اما شارع با او کاری کرده می‌گوید نه، نماز را هر چه زودتر بخوانی، بهتر است.

ارتکاز جهت گیری

مسئله برده داری

 حالا غیر از ارتکاز فکری، ارتکاز جهت گیری هم خیلی مهم است. گاهی آن مجموعهی ادله که یک چیزی را ایحا می‌کند، فقط یک ایده را ، به متشرعه می‌دهد؛گاهی یک جهت‌گیری را به متشرع می‌دهد. مثلاً متنجس، منجِّس است یا نیست؟ بگویید ارتکاز متشرعه این است که متنجّس منجس نیست. این مانعی ندارد؛این یک فکر است. یک فکر منفرد.  اما در مسأله عتق رقبه،یک سؤال ساده: شارع، مدافع برده‌داری است یا نه؟ این همه بیانات دارد، یک جا بیاورید که شارع بگوید من با برده‌داری مخالفم، یا یک جا بگوید مدافعم. می‌گوییم نصی این طور پیدا نمی‌کنیم.

یک کسی می‌گوید دیگر گناهی بالاتر از اِباق نیست. بنده‌ای که از مولایش فرار بکند ؛عبارات روایی، بسیار شدید است در حرمت اباق[2]؛ یک بنده‌ای از مولایش فرار بکند. خب معلوم است شارع مدافع برده‌داری است، وقتی روایت به این تندی می‌گویند بنده فرار بکند، گناه‌کار عظیم است. صرف این استدلال،بس است؟ من عرض می‌کنم نه. شارع در موضع‌گیریِ جهت‌دارِ درازمدتِ خودش، با برده‌داری موافق نیست ؛جهت‌گیری، یک امری غیر از عبارت است. کاری کرده در مجموعِ عبارات شرعیه و ادله شرعیه که هر کس همه را می‌بیند می‌گوید نه، جهت‌گیری شارع ، در رفع این امر است[3]. اگر هم استشهاد کنید به این‌که استرقاق دارد، اباق حرام است، کبیر است ، می‌گوید منافاتی ندارد. اینقدر ارتکاز قوی است. یعنی ارتکاز طوری نیست که خدشه در آن بکنیم؛ ارتکاز، ناخودآگاه است. ناخودآگاه یعنی چه؟ یعنی از مجموع آمده، نه این‌که استاد آورده باشد، کلاس آورده باشد، خودش فکر کرده باشد. اصلاً این طور نیست. مجموع، آن نظام را به صورت ناخودآگاه آورده است.

می‌گویید ما از مجموع ادله، می‌فهمیم که اسلام جهت‌گیری‌اش برای رفع برده‌داری است ولو احکامی دارد برای مدیریت که با برده داری در نیفتند که یک نظام و روال اقتصادی را بخواهد زیر و رو بکند. این طور کار نکرده، اما جهت‌گیری او به سوی این بوده که این ها آزاد بشوند. خب این جهت‌گیری غیر از آن است که متنجّس، منجّس است. آن یک فکر است، اما این یک رویکرد، استراتژی است. یک نحو شروع کار، پایان کار و مدیریتِ روندِ کار است. این را که از ادله شرعیه دست بیاورید،خیلی مهم‌تر است از این‌که بگویید ارتکاز متشرعه بر یک امر منفرد است. و شارع در کلمات خودش، انواع و اقسام همهی این ها را دارد.

حضور زنان

آیا می‌شود از ارتکاز فهمید که شارع خواسته زنان، بیشتر در خانه باشند؟ بعضی‌ها گفته اند که آن چه در ادله آمده به خاطر فضای اجتماعی آن موقع بوده است.به این جهت بوده که زنان در  فضای اجتماعیِ آن موقع، امنیت نداشتند؛ لذا گفته بیشتر در خانه باشند[4].

کسانی بودند، چسبیده به مسجد، خانه‌ها نزدیک بود. همه هم همدیگر را می‌شناختند، جایی نبود بیرون بروند. چه کسی نماز جمعه را اقامه می‌کرد؟ اوّل شخصِ عالمِ وجود؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله. در عین حال می‌گویند: ای زنی که چسبیده به مسجدی، می‌خواهی نماز جمعه بیایی، بیا؛ اما واجب نیست. این جهت‌گیری. آیا امنیت ندارد؟ امنیت دارد. باب النساء داشتند. مسجد هم می‌آمدند .یک چیز ممنوع نبود. عین همان که به جماعت می‌آمدند، ترغیب هم برای جماعت بود،در مورد نماز جمعه هم بگویند زن‌ها هم بیایید. اما به خصوص استثناء می‌کنند، نه زن‌ها! نیایید. مسأله، امنیت نبود.

 آن چیزی که همه شیعه نقل می‌کنند از حضرت صدّیقه سلام الله علیها . حضرت نگفتند امنیت دارد. می‌گوید نبیند. بالاترین چیز این است که :« لا یَرَیْن الرجال و لا یراهن الرجال[5]» یا آن‌که حضرت فرمود: «مسجد المرأة بیتها[6]». لسان را ببینید. همان ثواب مسجد را داری. پس جهت‌گیری شارع برای چیست؟ برای این‌که بیرون بیایند یا در خانه باشند؟ ارتباطات در حال توسعه باشد، یا ارتباطات انقباضی باشد ؟ به سوی «در خانه»؛ برای این‌که بیشتر محدود باشد.


[1] بهجه الفقیه،ص ٨۶

[2] محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن خالد و الحسين بن سعيد جميعا عن القاسم بن عروة عن عبد الحميد عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: ثلاثة لا يقبل الله عز و جل لهم صلاة أحدهم العبد الآبق حتى يرجع إلى مولاه. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص ۱۹۹)

[3] آن كه در اسلام برنامه و مقررات دارد، آزادى است يعنى موجبات فراهم آوردن آزادى برده.( فقها هم بابى كه در اين مورد قرار داده‏اند كتاب العتق است و نه كتاب الرقّ. رقّ يعنى بردگى و عتق يعنى آزادى.)اگر قبول كنيم كه اسلام بردگى را جايز شمرده، [به اين صورت است كه‏] هيچ گاه اين حالت ادامه ندارد زيرا وقتى كه بردگان تحت نفوذ تربيتى مسلمين قرار گرفتند پس از چندى خود به خود آزاد مى‏شوند.

اولًا خود بنده آزاد كردن بهترين عمل خير شمرده مى‏شود كه ضرب‏المثل است؛ وقتى بخواهند راجع به موضوعى مبالغه كنند مى‏گويند تو ثواب بنده آزاد كردن دارى. دوم اينكه كفاره بعضى از اعمال را بنده آزاد كردن قرار داده است. از اينها بالاتر اين است كه يكى از مصارف بيت‏المال را آزاد كردن بنده قرار داده است و اين جزء بودجه عمومى است: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏. «وَ فِي الرِّقابِ» يعنى در راه گردنها؛ يعنى گردنهايى كه قيد مملوكيت روى آنها هست آزاد كنى. يكى از مسائلى كه در اسلام هست اين است كه حكومت اسلامى از بودجه عمومى بگيرد و برده‏ها را آزاد كند زيرا بردگان غنائم جنگىِ عده‏اى را تشكيل مى‏دادند و نمى‏شد مفت از آنها گرفت.

حكومت توصيه مى‏كند كه او آزاد كند، اگر آزاد نكرد پول مى‏دهد و آزاد مى‏كند. در دوران عمر بن عبدالعزيز اين برنامه عمل شد و مقدارى از بيت‏المال براى آزادى‏ بردگان به كار رفت.

همچنين اسلام بعضى موارد را موجب آزادى خود به خود بردگان قرار داد؛ مى‏گويد اگر برده‏اى قسمتى از آن آزاد شد اين آزادى به تمام قسمتهاى او سرايت مى‏كند. مثلًا اگر يك نفر يك عُشر برده خود را آزاد كرد تمام او آزاد مى‏شود و او نمى‏تواند وى را خريد و فروش و به ديگرى منتقل كند. راههايى را باز گذاشته و توصيه كرده است.( مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏30 ؛ ص468-۴۶٩)

[4] سؤال یکی از دوستان حاضر در جلسه درس

[5] و روي عن علي ع قال: كنا عند رسول الله ص فقال أخبروني أي شي‏ء خير للنساء فعيينا بذلك كلنا حتى تفرقنا فرجعت إلى فاطمة ع فأخبرتها الذي قال لنا رسول الله ص و ليس أحد منا علمه و لا عرفه فقالت و لكني أعرفه خير للنساء أن لا يرين‏ الرجال و لا يراهن الرجال فرجعت إلى رسول الله ص فقلت يا رسول الله سألتنا أي شي‏ء خير للنساء و خير لهن أن لا يرين‏ الرجال و لا يراهن الرجال قال من أخبرك فلم تعلمه و أنت عندي قلت فاطمة فأعجب ذلك رسول الله ص و قال إن فاطمة بضعة مني.( كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص۴۶۶)

[6] و روي‏ أن خير مساجد النساء البيوت و صلاة المرأة في بيتها أفضل من صلاتها في صفتها و صلاتها في صفتها أفضل من صلاتها في صحن دارها و صلاتها في صحن دارها أفضل من صلاتها في سطح بيتها و تكره للمرأة الصلاة في سطح غير محجر.( من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏1 ؛ ص ۳۷۴) و قال الصادق ع- خير مساجد نسائكم البيوت. (من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏1 ؛ ص ۲۳۸)و قال ص‏ صلاة المرأة وحدها في بيتها كفضل‏ صلاتها في الجامع خمسا و عشرين درجة.(مكارم الأخلاق ؛ ص ۲۳۳)

مرحوم آیت الله بهجت نیز در پاسخ به سوالی در این زمینه می فرمایند:

سؤال: در روایات هست که برای زن عیادت مریض نیست،‌ولی مردها می‌توانند بروند عیادت زن‌ها این سرّش چیست؟

آقا: تستّر در زن و عدم خروج در زن معلوم است، واضحات است.(درس خارج اصول، تاریخ ۲۲/۲/۱۳۸۸)