رفتن به محتوای اصلی

مدخل :ارتکاز متشرعه در دیدگاه آیت الله بهجت

  یکی از اموری که مرحوم آیت الله بهجت به آن خیلی عنایت داشتند و در درس هم خیلی تکرار می‌کردند، مسألهی ارتکاز متشرعه است؛ اصلاً روش و کارشان در فقه، این بود[1]. در اینجا[2] هم دیگر به لفظ آوردند، این نکته را تصریحاً می‌فرمایند.

ارتکاز شیعه بر عدم رجحان تأخیر نماز

و يشهد لعدم رجحان التّأخير بعنوانه في الظهرين مع استواء المقدّم و المؤخّر في ضمّ النوافل و العدم، و الجماعة و العدم، و طلب الإبراد و العدم، و الأرفقيّة و الأسهليّة، و مزاحمة سائر الضرورات و العدم ارتكازُ الفرقة المحقّة، فإنّ رجحان التّأخير عندهم أمر منكر.[3]

می‌فرمایند این طور چیزی در شرع نداریم که اصلاً خود تأخیر انداختن به عنوان تأخیر انداختن، راجح باشد. رجحان التأخیر لا بعنوان التأخیر، مشکلی ندارد، موارد حسابی هست. مثلاً تأخیر می‌اندازد برای درک جماعت. تأخیر می‌اندازد برای احتیاط در ذو العذر. «في الظهرين مع استواء المقدّم و المؤخّر في ضمّ النوافل و العدم»  گاهی است می‌گویید تأخیر می‌اندازیم ولی عوضش نافله می‌خوانیم. معلوم است این تأخیر خوب است، اما به عنوان تأخیر نبوده؛ به عنوان ضمّ نافله بوده است. «و الجماعة و العدم» نه این‌که الآن فرادی است بعداً جماعت می‌خوانم. نه، الآن جماعت است، مقدّم، بعداً دو ساعت دیگر هم ، جماعت است عین همین. همه چیزها برابر باشد.

حاج آقا می‌خواهند آن ارتکاز را خوب جلا بدهند. بگویند ارتکاز متشرعه که ما می‌گوییم دو تا نماز من جمیع الجهات برابرند. هر دو تایش سهل است یا هر دو تایش سخت است. هر دو تایش نافله دارد، یا هر دو تایش نافله ندارد. «ارتكازُ الفرقة المحقّة» شیعه اثنی عشریه، ارتکازشان این است که اگر دو تا نماز من جمیع الجهات برابرند، آن که مقدّم است افضل است و آن‌که مؤخّر است رجحان ندارد. عدم رجحان التأخیر به عنوان تأخیر. دو تا نمازِ کاملاً برابر را عقب بیندازم؟ نه، هر چه زودتر، بهتر. هر چه نزدیک اوّل وقت، افضل. «فإنّ رجحان التّأخير عندهم أمر منكر.»

ارتکاز متشرعه؛از ادله شرعیه

نکات خوبی هم در عبارتشان هست که حالا باید هرکدامش را زیرش خط بکشیم و رویش دقت بکنیم.ایشان غیر از مکرّر در مکرّر که بیان فرمودند، یک بار تصریح کردند که بنده ارتکاز متشرعه را جزء ادله می‌دانم[4]. ادلهی اربعه که معروف است، وقتی صریحاً می‌گویند سائر ادله یعنی این هم دلیل است. آیة الله بهجت حتی تصریح می‌کردند که به نظر من،شما هر بحثی را که شروع می‌کنید اوّل به مرتکزاتتان مراجعه کنید[5].یک روش مهمی بود که ایشان می‌گفتند.اما این معنایش این نیست که سائرین نمی‌گفتند،اصلاً اینطور نیست.[6]

اصل این‌که حاج آقا از ارتکاز اسم می‌بردند، استدلال می‌کردند، آن خیلی بود، واضح بود.اما این‌که یک روزی توضیح بدهند که لِمَّش در نظر شریفشان چیست  من یادم نمی‌آید، حالا یک کسی بیشتر مأنوس باشد به نوارها و گوش بدهد، اگر پیدا کرد که یک جا حاج آقا فرمودند حتماً یادداشت کنید که مثلاً در درس فلان روز، توضیح دادند، رمز دلیلیت این ارتکاز را.[7]


[1] در استنباط احکام به ارتکاز متشرعه هم باید رجوع کرد؛ زیرا در هر جایی دلیل لفظی و نص به‌خصوصی نداریم و نمی‌شود باشد؛ لذا در فهم اخبار بر همه لازم است که به مرتکزات هم رجوع نمایند. (در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۴) 

[2] مبحث وقت فضیلت نماز ظهر و عصر،بررسی رجحان تأخیر نماز ظهر تا مثل یا مثلین: أمّا تفصيل ما تقدّم تبعاً «للجواهر» فيمكن تقوية ما مرّ في تحديد الفضيلة للظهرين بالذراع و الذراعين، بما دلّ علىٰ خلاف أنّ الفضل في التأخير للمثل أو المثلين، مثل ما دلّ علىٰ أنّ أوّل الوقتين أفضلهما فلا يكون التّأخير بعنوانه أفضل (بهجة الفقيه؛ ص: ۸۵) 

[3] بهجة الفقيه؛ ص: ۸۶

[4] قبول نداریم ادله، اربعه ست. ارتکازات، ارتکازاتِ اهل حق دلیل است، میخواهد دلیل خامس باشدفرق نمی کند(درس خارج فقه؛ کتاب الصلاه، تاریخ  ۲۷/۱۱/۱۳۷۶) 

ادله چهارتا نیست. ارتکاز متشرعه هم از ادله هست (درس خارج فقه، کتاب الجهاد، تاریخ ۱۶/۲/۱۳۸۸) 

از ادله است ارتکاز. در مقابل کتاب و سنت و اجماع و عقل، ارتکاز متشرعه، ارتکاز دینی، از ادله است.( درس خارج فقه؛ کتاب الجهاد، تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۸۷) 

ارتکاز متشرعه، قبول و لا قبولش هم یکی از ادله ماست.(کتاب الصلاه، تاریخ ۱/۷/۱۳۷۶)

بلکه ایشان ارتکاز را بالاتر از سایر ادله می داند :

ارتکاز خودش گاهی بالاتر از ادله لفظیه هست. (درس خارج فقه؛ کتاب الحج، ۲۸/۱۱/۱۳۸۵) 

همین ارتکازی که ما می‌فهمیم، الغاء خصوصیتی که ما می‌فهمیم، قریب است به همان حدسیات این دو نفر[شیخ جعفر کاشف الغطاء و شهید اول] ... آن آقا که قریب به عصر ماها بود، می گفت: بی دلیل خیلی فتوا می‌دهند. بابا! همین وجدانیات خودش. ارتکازیات خودش، دلیل بود.(درس خارج فقه؛ کتاب الخمس، ۲۲/۷/۱۳۸۲) 

این[ارتکازات]هم خودش یکی از ادله و قوی تر از اطلاقاتی است که برای او مثلا انسان یک توجیهاتی و یک تقریباتی بکند.( کتاب الصلاه،تاریخ ۱/۷/۱۳۷۶)

[5] یکی از بزرگان می‌فرمود: در هر حکم قبل از مراجعه به دلیل لفظی و ظنی و بحث پیرامون آن، باید به ارتکاز ذهن رجوع نمود که مسئله به‌حسب ارتکاز و مرتکز متشرعه اقتضای چه حکمی را دارد.(در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۴) 

[6] در ادامه به کلام بزرگانی مثل مرحوم آیت الله حکیم،آیت الله بروجردی،آقاضیا عراقی و دیگرانی که ارتکاز را مانند سایر ادله حجت می دانند اشاره خواهد شد.

[7] در تعابیر مرحوم آیت الله بهجت،واژه وجدانیات به عنوان مترادف یا هم ردیف ارتکازیات به صورت متعدد استفاده شده است.ایشان جایی در مقام بیان ضرورت عمل به وجدانیات چنین می فرماید: «آن آقای مدرّس،گفته بود که هر مسئله‌ای که پیش آمد کرد برای شما، اولِ اول، قبل از مراجعه به ادله و فتاوا، وجدانیات خودتان را فکر بکنید. به دست بیاورید. این مقدم است بر همه چیز.فعلی هذا به حسب ظاهر، وجدانیات بر همه این ها مقدم است. ارتکازیات دینیه، بر همه این ها مقدم است. عرض کردیم از ادله است. ادله چهارتا نیست. ارتکاز متشرعه هم از ادله هست برای خودشان. (درس خارج فقه، کتاب الجهاد، تاریخ 16/2/1388)در جای دیگر در مقام وجه ترجیح می فرماید:«اگر وجدانیات را زیر پا بگذارید داخل در ادله بشوید هیچ نمی دانید که چه تعبدی است چه نیست و چه قابل تعبدی است ،چه قابل تعبدی نیست .آقاضیا می فرمود مرحوم آخوند آن جا که ادعای وجدان می کند،بروبرگرد ندارد هیچ تخلفی در ان نیست اما جایی که اقامه برهان می کند بر مطالب جای صحبت هست و ان قلت و رد و ایراد هست...  تقدم نظر در وجدانیات بر برهانیات، فضلاً از تعبدیات.وجدانیات بر برهانیات هم مقدمند.برهان، یکی از مبادیش وجدان است. ان لنا جوعاً و ان لنا عطشاً ...امور ستّه ای که مبادی برهانند. وجدانیات مقدمند بر برهانیات. برهانیات هم که عقلانیّاتند، مقدمند بر تعبدیات. آن وقت ما این ها را بگذاریم کنار؟مثل این که بنشینیم با هم صحبت بکنیم چه دلیل داریم به اینکه کاری که مستلزم دور و تسلسل است، حرام است. نه. چه دلیل داریم به این؟ کاری که مستلزم دور و تسلسل است، حرام است؟ این قابل بحث است؟ فعلی هذا وجدانیات را باید جلوتر از برهانیات ملاحظه کرد، برهانیات را باید جلوتر از تعبدیات ملاحظه کرد. نه اینکه عکس کنیم.(همان،کتاب الصلاه،جلسه ٣٢۴) ایشان هم چنین  ارتکازیات را اعم از ارتکاز متشرعه و غیرمتشرعه بستر فهم کلمات شارع  و طبیعتاً مقدم بر آن ها می داند: «هنگام مراجعه به ادله در استنباط احکام، به ارتکاز متشرعه هم باید رجوع کرد؛ زیرا در هر جایی دلیل لفظی و نص به‌خصوصی نداریم و نمی‏شود باشد؛ لذا در فهم اخبار بر همه لازم است که به مرتکزات هم رجوع نمایند. ارتکازیات و وجدانیات متشرعه، بلکه غیرمتشرعه خود دلیل شرعی، بلکه یکی از مهمات و یا اهم مدارک است، زیرا ادله‏ی شرعیه‌ی دیگر محتاج به عقلیات است.

سؤال: یعنی می‏فرمایید در صورت بودن وجدانیات، دیگر نیازی به ادله نیست؟

جواب: می‏گویم: ادله منحصر به غیر وجدانیات نیست، نه اینکه منحصر به وجدانیات است. در بعث و انذار رسول صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم ، مردم از ما ینذَر اطلاع دارند و در آن واقعند، و عقاب و ثواب به آن متعلق می‏شود، نه اینکه رسول صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم با اوامر و نواهی از اموری که فیمابَعد واقع می‏شود، بعث و زجر می‏کند؛ لذا یکی از اساتید ما از اساتید خود نقل می‏فرمود که در هر مسئله پیش از رجوع به ادله، اول به وجدان خود رجوع کنید.»(در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱) برای مراجعه تفصیلی به موارد استناد به ارتکاز متشرعه به عنوان یکی از ادله، در کلام ایشان  به پیوست شماره ١ مراجعه فرمایید.